مرکزیت و حرکت در بازیگری


 

تجسم عینیت بخشیدن. آیا همه دغدغه ما این نیست؟ همین که به احساس خود از زندگی عینیت ببخشیم؟... ما با اعمال خویش چه به تنهایی و چه در رابطه با دیگر افراد جامعه به آرمان های خود عینیت می بخشیم. به کمک تصاویر و اصوات یک شعر, به تجاربی که احساس کرده ایم عینیت می دهیم. در معماری خانه خود و بناهای عمومی به حس درونی خود از ماوا گرفتن عینیت می بخشیم. در فضای تئاتر به کوشش ها و الهام های خویش عینیت می دهیم. این همان چیزی است که آن را شکل گرفتن_فرم_می نامیم: عینیت بخشیدن.

منبع: کار عملی بازیگر

ادامه نوشته

چند توصیه مفید برای بازیگران 2

 

1_ بازیگری پیش از آن که انجام کاری باشد اجازه دادن به خود برای انجام کاری ست که وادار به انجامش شده اید خلاصه اینکه بازیگری انجام عکس العمل است.

2_برای بازیگر کلمه فقط آوا نیست بلکه حضور دادن به تصویر های ذهنی ست.

3_ عواطف موجب رویداد نمی شود بلکه رویداد حالت عاطفی را ایجاد می کند.

4_ عواطف حالت هایی از وجودند نه وضعیتی از عمل کردن هرگز نباید به بازی کردن عواطف فکر کرد.

5_از آن جا که عواطف از رویدادها و تفکر شخصیت بر می خیزد فقط باید آن چه را شخصیت انجام می دهد انجام داد و به افکاری که رویداد به وجود می آورند فکر کرد آنگاه اجرا به خودی خود حالت عاطفی را ایجاد می کند.

6_آن چه را که انجام می دهید دوست داشته باشید «خود را سانسور نکنید در هنگام کار متوجه لحظات خود سانسوری باشید » تنش زدایی کنید, نفس بکشید, به ادامه ی کار بر گردید.

7_ بالای یک ملیون نشانه ی غیر کلامی تاکنون ثبت شده است « تاثیر کلی یک پیام هفت در صد کلامی (فقط به صورت کلام) _ و سی و هشت در صد صوتی( شامل تن صدا,نوسان صدا و دیگر عوامل صوتی) و پنجاه و پنج در صد غیر کلامی ست.

چند توصیه مفید برای بازیگران

1_از وادار کردن خود به فکر حس و رفتارهای غیر طبیعی خودداری کنید

2_توجه به این فکرنباید کرد که لایق تماشاگر نیستید. و برای توجه آن ها کوشش غیر متعارف انجام ندهید

3_در هنگام بازی باید خود را فقط در همین لحظه غرق کرد

4_کلمات منظور ما و ژست ها احساس ما را بهتر بیان می کنند

5_از مقدار فعالیتی که در آغاز کار دارید مقداری کم کنید انرژی درونی وقتی که فعالیت کمتری صرف آزادی آن گردد فرصت بیشتری برای انباشت دارد

6_یک فریاد یک تغیر لحن یک ژست وسایل ارتباطی به مراتب قوی تر از زبانی هستند که ما میشناسیم حتی به قدری شمول همگانی دارند که میتوان نه تنها به انسان های دیگر که به حیوانات نیز فهماندشان

7_اگر حرف شخصیت را با صدای خودتان نزنید, اگر آنجا حضور نداشته باشید, خود را از اولین نقطه ی عبور ورود به تجربه ی شخصیت محروم کرده اید

8_تنها راهی که ما را باور پذیر می کند آن است که کاملا" خود را وقف رویداد خویش کنیم بدین ترتیب تناقضی بین رفتار آگاه و ناخودآگاهمان وجود نخواهد داشت

9_تلاش بیش از حد نشانه ی عدم صداقت و وانمود کردن است

10_در بازی یک بخش را به عنوان بازیگر و یک بخش را به عنوان نظاره گر باید در نظر گرفت این کار باعث رشد خلاقیت و افزایش شجاعت می شود

11_عواطف جسمانی می توانند از طریق اعمال جسمانی رها شوند

12_اطمینان کنید که بالقوه پرتوان هستید, تمام نیروی خود را درگیر رویداد شخصیت و دنیای او کنید آنگاه متوجه می شوید که به طور طبیعی و به راحتی به وجود جدیدی تبدیل شده ایید

13_نیاز در شخصیت: نیاز به خنده, گریه ,رفع گرسنگی,پول ... نیاز یک حالت درونی است که تنها با رویداد است که بیرونی شده و یک حالت بازی را ایجاد می کند برای اینکه تماشاگران دنیای درونی شما را بفهمند سعی کنید رویداد خود را قابل مشاهده کنید.و هدف کاری است که می خواهید انجام بدهید به هدفمان طوری بی اندیشید که انجامش به یکی از شخصیت های دیگر بستگی دارد( به هدف به عنوان ایجاد تغیر در شخصیت نیز فکر کنید.

بازیگری و رشد شخصی  


گسترش آنچه برایان بیتز آن را «خودشناسی عمیق و قدرت ابزار» نامیده است چه در زندگی شخصی و چه در رشد هنری روندی بی پایان دارد. دقیقا" همین امر که حرفه ی بازیگری چنین فرصتی را برای رشد شخصی افراد فراهم میکند موجب جذابیت آن در نزد بسیاری از مردم شده است. حتی اگر بازیگری را به عنوان حرفه ی خود انتخاب نکنید یادگیری آن میتواند در موارد بسیاری شما را پرتوان کند. برایان بیتز که هم استاد بازیگری و هم روانشناس است فهرستی از طرقی که آموختن بازیگری میتواند در رشد شخصی افراد سهیم باشد به ما ارائه می دهد:

یافتن هویت درونی خود,ایجاد تغیر در خویش, درک و تکامل بخشیدن آن چه را تجربه زندگی اش مینامیم. نگاهی تازه و نو به زندگی همراه با بصیرت نصبت به دیگران, آگاه شدن از قدرت ذهنی خود, توانایی انجام ریسک و پذیرش مسئولیت آن, یادگیری اینکه چگونه زندگی خود را بر زمان حال متمرکز کنیم. راز حضور داشتن و جذابیت فردی, وسعت بخشیدن به احساس خود در مورد اینکه چه کسی هستیم, و رها شدن از مفاهیم محدود و بسته ای که می گوید شخص چگونه باید باشد.

تمام این موارد حتی اگر آموزش بازیگری به اجرای عملی نمایشی منتهی نشود, سفری پر معنا در زمینه ی اکتشاف و وسعت بخشیدن به خویشتن است.

همه کسانی که به بازیگری نه فقط به عنوان یک حرفه, بلکه روشی برای زندگی می نگرند(که همه ی بازیگران بزرگ را شامل میشود) می دانند که بازیگری احتیاجاتی را مورد توجه قرار میدهد که بسیار عمیقتر و اساسی تر از شهرت طلبی یا موفقیت مالی است. این بازیگران از نوعی رهایی که اجرای نقش به آنان میبخشد از آنچه الک گینس آن را رهایی از« زندگی کسالت بار همیشگی» می نامد صحبت می کنند. بازیگری به این افراد اجازه ی انجام تجربیاتی را می دهد که در زندگی واقعی خود هرگز جرات عمل به آن را ندارند. پاتریک استوارت که همه او را به عنوان کاپیتان پیگارد در سفر به ستارگان: نسل بعدی می شناسند(و ضمنا"بازیگر متخصص نقش های شکسپیر نیز هست) می گوید:«آنچه در آغاز مرا جذب بازیگری کرد دنیای پر تخیل تئاتر بود که به آن وسیله میتوانستم از دنیای کودکی خود که بسیار کمتر از تئاتر دلچسب بود,فرار کنم». اما برای بعضی دیگر موقعیت ویژه ی بازیگر جایگزین احساس شخصی بی ارزش بودنشان است. به هر صورت,نیاز شخصی هر چه باشد,یه نظر میرسد آنان که نیازهای عمیقتر و اساسی تری دارند بهترین فرصت را برای داشتن یک زندگی حرفه ای در اختیار دارند زیرا بازیگری راهی دشوار برای بدست آوردن درآمد کافی برای گذراندن زندگی است و فقط وجود نیازهای عمیق و اساسی انگیزه ی لازم را برای تاب آوردن در این حرفه فراهم می آورد.

منبع: کار عملی بازیگر

مهارتهای بازیگر

گرچه بازیگری بر پایه ی مهارت های روزمره بنا شده است, بازی بر روی صحنه و در برابر دوربین تشدید, خالص سازی, تحت کنترل در آوردن و منظم کردن توانایی های روزمره را در جهت هدفی معین طلب می کند. برایان بیتز عضو« آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک» در کتاب خود به نام راه بازیگر مینویسد:

تقریبا" هرچه را بازیگر انجام میدهد, میتوان به شکلی کمتر دراماتیک, در آنچه همه روزه انجام می دهیم مشاهده کرد, اما برای این که بتوان حقایق را که دستمایه اصلی درام اند به صورت فشرده ارائه داد, و همچنین در برابر انبوه تماشاگران تئاتر یا چشم نافذ دوربین فیلمبرداری و تلویزیون اجرائی باور پذیر داشت, بازیگر باید به خود شناسی عمیق و نیروی ابزاری بمراتب قوی تر از آنچه با آن آشنا هستیم دست یابد.

گسترش مهارتهای روزمره بازیگری و تبدیل آن به نیروی عظیم تکنیک هنری, هدف اساسی بازیگر باید باشد. بدین منظور در جهت ایجاد سه نوع مهارت کار باید انجام پذیرد: جسمی_فکری و معنوی. مهارت های جسمانی به بدن و صدای شما به عنوان ابزار ارائه ی احساستان قدرت می بخشد. مهارت های فکری و عقلانی توانایی تحلیل نمایشنامه و صحنه ها را بوجود می آورد و به شما می آموزد که شخصیت هایی که ارائه می دهید چگونه در درون متن هر نمایشنامه عمل می کنند. مهارتهای روحی و معنوی, آرامش درونی, احساس مرکزیت, مشاهده و تمرکز, آگاهی همزمان در سطوح مختلف, و مهمتر از همه تجربه ی انتقال _ «تبدیل شدن» به شخصیت مورد نظر _ را در شما گسترش می دهد.

اکنون وظیفه ی شما این است که خود را دوباره سازمان دهی و متمرکز کنید و قدرت آن بازیگر طبیعی را _ که خود به خود هستید _ بالا ببرید. تنها کسی که میتواند این کار را انجام دهد خود شمائید, اما نظریات ارائه شده و تمرین های مختلفی که در این زمینه ها وجود دارند میتواند برای کمک به شما در پرورش استعداد طبیعی تان, تجربیات و بینش لازم را به شما بدهد.

منبع:کار عملی بازیگر

بازیگر درون شما

شما پیشاپیش بازیگرید. هر بار که در موقعیت جمعی خود را به دیگران میشناسانید«به اجرای نقش» می پردازید. در موقعیت های متفاوت و ارتباط های گوناگون, بارفتاری خاص نیازهای خود را پیگیری میکنید, اعمالی را در مورد دیگران انجام می دهید و نسبت به آنچه دیگران در مورد شما انجام می دهند واکنش نشان می دهید. همین تاثیر و تاثر متقابل, همین بده و بستان عمل و عکس العمل است که شخصیت شما را شکل می دهد و چگونگی آن را در زندگی روزانه تان نشان می دهد.

اروینگ گوفمن در یکی از کتاب های پرطرفدار دهه ی پنجاه به نام ارائه ی خویشتن در زندگی روزانه,می نویسد:

برای اینکه بتوانید بر روی صحنه بازیگر خوبی شوید,البته به مهارتی عمیق,آموزشی طولانی,و ظرفیت روانی ویژه ای احتیاج دارید. ولی... تقریبا" هر شخصی می تواند به سرعت متنی را به آن اندازه یاد بگیرد که در مخاطب سخی و مهربان خود نوعی احساس واقعی بودن را ایجاد کند. متن, حتی در دستان بازیگران بی تجربه میتواند به اجرایی زنده تبدیل شود زیرا زندگی به خودی خود از نطظر دراماتیک نمایشی است... . خلاصه اینکه همه ی ما بهتر از آنکه بدانیم چگونه باید بازی کرد,بازی می کنیم.

این واقعیت که در بیشتر مواقع در حال«بازی کردن» هستیم بدین معنا نیست که صادق نیستیم زیرا انتخاب رفتاری که ما را به اهدافمان برساند راهی طبیعی و ظروری برای غلبه بر مشکلات زندگی است. ما به طور خود به خودی و نا آگاهانه رفتار اجتماعی خود را با ضرورت های موقعیتی که در آن قرار گرفته ایم تطبیق می دهیم. در واقع هر یک از ما در طول روز چند شخصیت متفاوت را بازی می کنیم_ دانشجو, پسر یا دختر خانواده, دوست_کارمند_و هر یک از آن ها را با رفتار,گفتار,تفکر و احساس های مناسب ارائه می دهیم.

ادامه نوشته

تمرین.آزاد کردن سریع صوت


تمرین.آزاد کردن سریع صوت:

برای این تمرین به یک فضای خالی مثلا" یک اطاق بزرگ احتیاج است. زیرا ضمن آن باید دست هایتان را به این سو و آن سو حرکت دهید. بایستید هر دو دست را در یک جهت تا آنجا که میتوانید بالا ببرید آنگاه با یک حرکت چرخشی رهایشان کنید تا بیفتند و از سمت دیگر بالا روند. و در جهت معکوس همین حرکت را تکرار کنید. ضمن این حرکت سر و گردن باید کاملا" آزاد- و طبعا" به طرف جلو افتاده باشند. نکته ی مهم آن است که دست ها آنچنان باید شل باشند که وزن آنها را هنگام افتادن کاملا" احساس کنید و همین سنگینی باید آنها را در جهت دیگر بالا بکشد. این حرکت را چند بار انجام دهید تا بخوبی آنرا فرا گیرید. سپس هنگامی که دستها را بالا میبرید هوا را بدرون بکشید و هنگامی که آنها را پائین می اندازید هوا را روی مصوت<اِی> با صدائی کاملا" بلند خارج کنید. هنگامی که دستها را در جهت دیگر بالا میبرید باز هوا را بدرون بکشید. این بار هنگام پائین انداختن دستها مصوت<آی> را ادا کنید. این کار به طریقی باید صورت گیرد که فرو افتادن دستها صوت را بیرون براند. این عمل را با آهنگی آهسته شش بار انجام دهید. نکته ی مهم باز یادآوری میکنیم احساس وزن و سنگینی دستها و آزادی گردن است. تمرین را چند بار دیگر در حالی که مصوتها را روی یک نت آسان میخوانید اجرا کنید.

منبع:پرورش صدا و بیان هنرپیشه

ادامه نوشته

فن بیان هنرپیشه(قسمت دوم)


بردصدا، تنفس دیافراگمی،ریشه دار کردن صدا

استحکامی که صدا از طریق این تمرین ها به دست می آورد بر خلاف آنچه که تصور میشود صدا را سنگین و خفه نمیکند برعکس صدا را روشن و چالاک میکند و دامنه ی آن را گسترده تر میسازد. استحکام حاصل امکان میدهد تا نتهای<زیر> را بآسانی نتهای<بم>اجرا کنید. و هنگامی که اجرای تمرین ها را آغاز میکنید احتمالا" بطور ناخودآگاه صدا را بم نگاه میدارید-به عبارت دیگر بخش پائین دامنه ی صدایتان(ارتفاع کم)را بکار میگیرید.علت این است که اغلب تصور میکنند داشتن یک صدای خوب یا تُن غنی با<بم بودن>صدا یکی است. لیکن یک صدای کامل باید از نتهای<زیر>نیز برخوردار باشد و در موقع لزوم از آن ها استفاده کند. تمرینهائی که در اینجا شرح داده شده اند متوجه همین هدف اند.

ادامه نوشته

دیدگاها و توصیه ها از استلاآدلر

توضیحات مختصر درباره ی استلا آدلر: استلاآدلر زاده شده در یک خانواده سرشناس تئاتری شاگرد و پیرو (کنستانتین استانیسلاوسکی) تکنیک بازیگری خود را بر اساس متُد معروف او بنا نهاده است.

کار خانم آدلر در (تئاتر گروپ) در سالهای 1930 برای وی بعنوان یکی از پویاترین و تربیت شده ترین بازیگران عصر حاضر و نیز یکی از آموزگاران برجسته و نظریه پردازان این فن شهرت بسیار پدید آورده است. در سال 1949 نامبرده استودیوی بازیگری خود را که اینک(استلاآدلر کنسرواتوری آو اکتینگ)نامیده میشود بنیان گذاشت. این کنسرواتور که نامبرده در آن تدریس میکرد یکی از برگزیده ترین برنامه های آموزشی بازیگران رادر دنیا ارائه میدهد.

 

خلاصه ای ازبخشهای مهم کتاب استلا آدلر

فصل: ۱تا ۱۱

در باره بازیگری:تمامی وجود بازیگر فکر او روان او روح او و استعداد او بایستی وقف حرفه اش شود.

بازیگری کاری است لجوج وخودسر که توجه دائمی وبرنامه کار سختی را طلب میکند.این کار برای افرادی است که قدم به قدم کار وپیشرفت میکنند. قبل ازهرچیزبایدخودرا هنرمند بشمارید وکمبودهای خودراشناسایی کنید و به آنها چیره شوید.

از بازیگر انتظار میرود که برروی صحنه معجزه کند او باید شخصیتی را بیافریند که شب های پیاپی تماشاگر را با خود درگیر کند. تماشاگران فقط به این دلیل به تئاتر قدم میگذارند که لذت ببرند وبه اعماق وجود انسان دست یابند که تکان داده شوند که به تجربه ای هنرمندانه دست یابند.

اولین مفهومی که بازیگر باید به آن تسلط یابد مفهوم ساده ای است.بازیگری یعنی برداشتن مرزهای انسان شما باید دیوارهای خود و بازیگران دیگر را فرو بریزید این به روی صحنه یک نوع احساس آزادی به شما میبخشد.

وحشت از انتقاد-جنون پول-ترس از صحنه-خجول بودن غیر عادی رویای ستاره شدن و شخصیت های کلیشه ای را مردم به شخص تحمیل میکنند. برای هنرمند شدن باید به این موانع پیروز شد.

یکی از اولین کارهای بازیگر این است که خود را از تنگنای اظهار نظرهای دیگران رها سازد هیچکس نمیتواند به شما بگوید که جوان هستید یا پیر زیبا هستید یا نه موفق هستید یا نیستید. این ها معیارهایی هستند که شما باید خود برای خود خلق کنید.

بازیگر باید قادر باشد که توانایی های خود را به سرعت فهرست کند:

منبع: تکنیک بازیگری استلا آدلر

ادامه نوشته

فن بیان هنر پیشه


دیالوگ:گفتگو

تکگویی: مونولوگ- سولی لوگ- ندیشن

اندام گفتاری: زبان- دندان- حنجره- تارهای صوتی- لبها- بینی- فک- سخت کام(سق)- فضای دهانی- نرم کام(زبان کوچک)- ششها- دیافراگم- سینوسهای صورت و پیشانی.

انواع صدا از نظر محل تولید:1:صدای سر یا بینی 2: صدای حنجره 3: صدای سینه

فسه : صدایی است که تماما" همراه با هوا بوده و هیچگونه زنگی در آن وجود ندارد.

ادامه نوشته

آشنایی با حرکتهای دوربین

حرکت دوربین: یک فیلم سینمائی از هر نوعی که باشد (گونه یا ژانر) احتیاج به حرکت دارد زیرا فیلمساز توسط حرکت در فیلم است که میتواند داستان خود را بیان کند حرکت در سینما به 2 طریق بوجود می آید یا از طریق حرکت دادن هنرپیشه ها و یا اشیاء و یا حرکت دادن دوربین فیلمبرداری.

(شات : پلان یا نما)

انواع حرکت دوربین: 1:حرکت افقی دوربین به راست یا چپ به روی محور سه پایه این نوع حرکت را پان یا پن میگویند.

پان یا پن دو گونه است: 1: پان تعقیبی 2: پان مروری

2: حرکت عمودی دوربین به طرف بالا یا پایین این نوع حرکت را به روی محور سه پایه تیلت میگویند که اگر به طرف بالا باشد آن را تیلت آپ و اگر به طرف پایین باشد آن را تیلت دُن گویند.

3: حرکات تمام دستگاه دوربین به طرف جلو یا به عقب این حرکت را به طور کلی دالی میگویند اگر به طرف جلو باشد دالی این واگر به طرف عقب باشد آن را دالی اُت میگویند.

4: حرکت جنبی دوربین به راست یا چپ همراه هنرپیشه این نوع حرکت را تراک یا تراولینک میگویند.

5: حرکت قوسی دوربین که آن را حرکت آرک میگویند این حرکت شامل هر نوع حرکت دوربین است که در یک خط مستقیم صورت نگیرد.(یعنی حرکت نیم دایره)

6: حرکت تمامی بدنه ی دوربین به طرف بالا یا پائین این نوع حرکت را بوم میگویند اگر به طرف بالا باشد بوم آپ اگر به طرف پائین باشد بوم دُن میگویند.

7:حرکات مختلط- میتوانیم چند نوع از حرکات فوق را با یکدیگر ترکیب نموده و تواما"انجام دهیم.(حرکت ترکیبی)

کلوز شات کلوزآپ مدیوم شات فول شات لانگ شات ایتویم لانگ پیوپی شات هلی شات

بازیگری (Acting)

بازیگری (Acting)

ایفای نقش شخصیتی در فیلم ، از خلال کنش ها و واکنش ها ، ژست ها ، تغییر حالت های چهره ، تغییر رفتار و تغییر لحن گفتار را ، بازیگری گویند.

بازیگری:بازیگری پاسخی خلاقانه و آکنده از پویایی به محرکها و شرایط یک زندگی فرضی است که به شخصیت و محیط پیرامون و به زمان و مکانی که در آن زندگی میکند به شرطی که بتواند افکار و احساسات و موضوع را به تماشاگر انتقال دهد وفادار است.

بازیگری: بدن-بیان-تحلیل احساسات


بزرگان سینما، بازیگری رو به دو نوع خلاصه می کنند. بازیگری به شیوه متد (method acting) و بازیگری به شیوه سیستم (system acting). تفاوت این دو شیوه به در نظر گرفتن اصالت برای بازیگر و یا نقش است.
معتقدین به شیوه متد، مانند استاد مسلم و مدرس این نوع از بازیگری، آقای “لی استراسبرگ” معتقد هستند که “اگر می خواهید دیگران بگریند، نخست باید خود گریه کنید (ارسطو)”. از این جهت این افراد به “حافظه عاطفی” بازیگر به عنوان سر منشا موفقیت او در ایفای نقشی تاثیر گذار بیشتر اهمیت می دهند.

بازیگر در لحظات تراژیک، با مراجعه به حافظه عاطفی خود، سعی می کند خود را در شرایطی متناسب با موضوع قرار دهد، و با یادآوری این لحظات، تاثیر گذارترین بازی را به نمایش بگذارد. از این روست که چنین بازیگرانی در هنگام نقش آفرینی بازی نمی کنند، بلکه زندگی می کنند و تراژدی می آفرینند. نمونه موفقترین این بازیگران “آلپاچینو” است، که به خاطر بهترین بازی ها بارها نامزد اسکار شده و چندین بار نیز آن را برنده شده است.
ولی برعکس، طرفداران شیوه سیستم، معتقد هستند که این نقش است که در اولویت قرار دارد، و بازیگر نباید در هیچ شرایطی فراتر از متن عمل کرده و همواره باید در اختیار متن باشد.
البته این شیوه بازیگری نیز همواره در تقابل با شیوه متد حرف هایی برای گفتن دارد. بی شک همه اساتید سینما با بزرگان این شیوه مانند “استدلا آدلر” و “استانیلافسکی” آشنایی دارند، والبته می دانند که این شیوه خود پرورش دهنده شیوه متد بوده و پایه و اساس موفقیت در متد، پرورش یافتن در سیستم است.

متد استانیسلاوسکی و استیل برشت   

 

 

قرن بیستم به عالم تئاتر دو تئوریسین هنرمند دو فعال متفاوت عرضه کرده است. اگر چه این دو هنرمندانی بودند که هنرشان مدافع پیشرفت و ترقی و انسان دوستی بوده است لیکن باید در نظر داشت که نظر و تئوری آنها درباره ی تئاتر یکسان نبوده است.طبیعاتا" این سوال مطرح می گردد که چگونه باید این دو نظر هنری یعنی نظریه ی استانیسلاوسکی را درباره ی فرورفتن بازیگر در نقش و نظر برشت را در مورد <بیگانه> ماندن نسبت به نقش با یکدیگر مقایسه نمود؟ و آیا اصولا"این عمل ضرورتی دارد یا نه؟

برای یافتن پاسخ لازم است در نظر بگیریم که اساس تئوری استانیسلاوسکی و نظر برشت را هدف های مختلف تاریخی و سنت های مختلف ملی آن ها تشکیل می داد.

استانیسلاوسکی میخواست که از راه تئاتر به زندگی تاریک طبقه ی فقیر روشنائی بخشد. و در میان آن تاریکی که آنها را در خود غرقه ساخته است دقایقی از شادی و خوشبختی و زیبایی بوجود آورد.(مجموعه ی آثار استانیسلاوسکی-جلد پنجم- صفحه ی 175) با توجه به این که در زمان وی فقط اشکال کلیشه ای و از پیش تعین شده ی بیانی و جسمانی بازیگری بود که رواج داشت استانیسلاوسکی در جستجوی آن امکانات و طرقی بر آمد که بتواند هنر را هرچه بیشتر به زندگی نزدیک کرده و تبلور و تجسم هر چه بیشتر صحنه ای داشته باشد. وی ضمن مخالفت با جریان غلط تئاتری ترس از سادگی طبیعی میخواست که انسان زنده را روی صحنه نشان داده و تجربه ی بهترین استادان تئاتر روسیه و جهان را تعمیم بخشد و آموزشی را پی ریزی کرده بتواند به رشد واقعی هنر صحنه ای کمک نماید. وی همچنین با ایجاد سیستمی که شکافنده ی قوانین کار و هنر بازیگری و کارگردانی است میخواست ضرورت درک هنر و تسلط بر هنر را به بازیگر بیاموزد. از لحاظ مفایسه میتوان اظهار داشت که سیستم استانیسلاوسکی به عنوان یک دوره ی آموزش کامل هنری سرانجام توجه برشت را نیز به خود جلب کرده بود. در این زمینه برشت مینویسد <سیستم استانیسلاوسکی مترقی است به دلیل آنکه سیستم است>(برشت <تئاتر> چاپ 1965-صفحه ی 132.)

دلیل این جمله آن است که مسائلی که استانیسلاوسکی توانسته است در سیستم خویش مطرح کند مسائلی است که برشت تمام مدت زندگی نسبت به آنها نگران می بود. (ولی البته ناگفته نباید گذارد که برشت با آثار کارگردان بزرگ روس نتوانست به هیچ وجه آشنا شود.

برشت مشاهده میکرد که چگونه احساسات عصبی و تشنج آوری که قبل از روی کار آمدن فاشیسم در ادبیات و هنر آلمان پرورانده شده بود با روی کار آمدن هیتلر مبدل به هیجان و رشد بیش از حد قدرت و لجام گسیختگی های ناشی از آن میگردد. در حقیقت آن ها با تمام قوا میکوشیدند که استعداد انتقاد و استقلال اندیشه را از تماشاچی سلب نمایند و سعی میکردند که او را به راهی که خود مایلند بکشانند. به عقیده ی برشت<تا زمانی که هنر را که یکی از انواع فعالیت های اجتماعی است به حیطه ی بی ارادگی نیمه ارادی و یا غریزی مربوط میکنند نقش کنترل به عهده ی شعور محول میشود. عقل را باید قانع کرد و معنی این جمله کم و بیش این است که آن را باید وادار به سکوت کرد>

لیکن برشت نظریه ی نفی احساس را که محصول برخورد وی با جریانات هنری فاشیستی بود به تحلیل سیستم استانیسلاوسکی نیز می کشاند. وی در تحلیل این مسئله اظهار می دارد:<استانیسلاوسکی از لحاظ صحنه ای نیز با لحظات دروغین که از سطح گرایی و کهنه پرستی سرچشمه میگیرد مخالفت ورزیده و بخاطر حقیقت روی صحنه مبارزه کرده است>لیکن مطلب خود را با این جملات تمام می کند:< و دستوری برای دروغ واقعی بوجود آورده است>...<این کار و این کار را انجام بده>. (آرشیو برشت-شماره ی 26-60)

منبع:آخرین درس استانیسلاوسکی

ادامه نوشته

تکنیک بازیگری استلاآدلر و نظریه های او در مورد چگونگی نگاه بازیگران به نقش


تکنیکهای شخصیت پردازی: خصوصیات ثابت انسانها را بنویسید مثلا": کندی- شوخ طبعی... خصوصیات متناقض انسانها:حالتهای خود را نیز نوشته از شخصیت سوال کنید مثلا"چه غذایی دوست دارد سلیقه ی غذایی موسیقی مذهب تیپ طرز برخورد رفتار کلامی و غیر کلامی نوع دست دادن ...

(علایق- سلایق- طرز برخورد) از امروز شروع کنید حداقل 50 سوال پرسیده شود برای جواب دادن به این 3 مورد.

اول از خودتان شروع کنید)

فیلمها را نقد کنید رفتارها را تیکهای رفتاری فیزیکی کلامی شخصیت را برای افراد مشخص کنید و طوری ارائه دهید که ناخودآگاه باشد مثلا"در هنگام دروغ گفتن تیکهای رفتار آگاهانه و غیر آگاهانه که در موردش دارید و آنهایی که آگاهی در مورش ندارید ((تفاوتهای نقشهای بازیگران بزرگ در فیلمهایشان)

تکنیک بازیگری استلاآدلر و نظریه های او در مورد چگونگی نگاه بازیگران به نقش:

اولین شناسایی بازیگر از نقش به معنی درک انسانی دیگر است بازیگران تا حد امکان باید از شخصیت خودشان فاصله بگیرند .برای دور شدن از خود و نزدیک شدن به شخصیت هنر پیشه میبایستی فیلمنامه راجزء به جزء مرور کند و وجح تمایز خود از شخصیت و نقش رادریابد کار اصلی تمام بازیگران درک و فهم ده مورد زیر است:

1: ذهنیت شخصیت (نقش) چه تفاوت هائی با ذهنیت خود بازیگر دارد آیا سرعت انتقال ذهن او بیشتر است از بازیگر یا کمتر؟

2:اندیشه ای صریح و واضح یا مبهم و پیچیده دارد؟.

3:محافضه کار است یا افشا گر؟

4:خلق و خوی او(نقش) چه تفاوت هائی با خلق و خوی ما بازیگران دارد؟

5:آیا آدمی احساساتی است؟

6:خوش رو یا خونگرم است؟

7:آیا عاشق پیشه و یا مهربان است؟

8: آتشین مزاج یا تودار است؟

9: اراده ی شخصیت چه تفاوتهایی با اراده ی من بازیگر دارد؟

10: تا چه حد در پی رسیدن به هدف است؟

(یک بازیگر حتما"والزاما"برای رسیدن به نقش و صحیح اجرا کردن آن این نکات آدلر را قطعا" در اجرا به یاد آورده و در نظر میگیرد).

ادامه نوشته

مشاهیر بازیگری ایران زمین

ادامه نوشته

( چند متن و طرح برای اتود )آماده سازی


دوستان گرامی بنا به درخواستهای تعدادی از شما گرامیان چندین طرح و اتود نمایشی را که به صورت تک گویی ( مونولوگ ) یا به صورت اجراهای دسته جمعی و همچنین چندین طرح که به صورتهای درونی و حسی میباشد را برای شما در اینجا گرد آورده ایم ...

شما دوستان گرامی علاقمند به بازیگری میتوانید از روی این طرح ها و اتودها تمرین کرده و گامی رو به جلو بردارید .

در این بخش فقط و فقط آماده سازی شما دوستان عزیز شرط است ...

 

ادامه نوشته

هنر دوستان بالاخره اموزش گریه کردن و خندیدن.......

مگر میشود بدون دلیل هم گریه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خیر دوستان بدون دلیل نمیشود گریه کرد گریه کردن و خندیدن بدون دلیل امکان پذیر نیست!!فقط برخی افراد هسنتد که به دلیل های جسمانی و فیزیکی بدن انها میتوانند ناخوداگاه اشک خود را سرازیر و ژست گریه به خود بگیرند.طبق امار98/2درصد افراد فقط بوسیله ی احساسات خود میتوانند گریه کنند.بگذریم.حالا چجوری حس گریه کردن بگیریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟دوستان برای ابتدا در یک اتاق تنها بنشینید...اصلا نباید سروصدایی باشد...حال که در اتاقی ارام نشستید باید اول یک تصور ناگوار و غم انگیز را در ذهن خود پرورش دهید.مثلا چه تصوری میتواند به راتی حس گریه کردن ادم را برانگیزد؟؟؟؟خیلی معذرت میخوام دوستان ایشالاه که برای هیچ اتفاق نیفته:چشم های خود را بسته...با خود تصور کنید امروز مادرتان (یا پدر یا خواهر و یا...)وتوانسته اید با او در سر قبرش خلوت کنید.در این هنگام باید سه سوال از خود بپرسید ؟؟؟1-این جا کجاست؟؟؟(سر خاک مادرم.تنها کسی که داشتم تو این دنیا ..2-برای چه من اینجا هستم؟؟؟؟برای اینکه با او خلوت کنم..3-چکار باید بکنم؟؟؟باید گریه کنم.گریه....تصور کنید...تصور کنید..تصوری نزدیک به واقعیت...احساس گناه بکنید که چرا با او بدرفتاری کرده اید...حال سعی کنید بغز را در گلوی خویش احساس کنید و ان را در گلوی خود جمع کنید...با خود به حس و افکار خود پر و بال بدهید تا باورتان شود که....اگر بغز در گلویتان جمع شده سعی کنید ان را تخلیه و فریاد بزنید و گریه کنید ویا به ارامی اشک بریزید و اگر بغز نکردید باز سعی بکنید به اتفاقات ناگوار قبلا و اتفاقات ناگواری که قرار است رخ بدهد فکر کنید.دوستان گلم این رو چندین بار امتحان کنید و سعی کنید حتما به نتیجه میرسید...ممکن است با یکبار امتحان نتوانید گریه کنید ولی ناامید نشوید..تلاش کنید...این از گریه کردن حتما نظراتتونوبگید و اگر نتیجه گرفتید و یا اگر نگرفتید خبرم کنید تا کمکتون کنم...
-----------------------------------------------------------
بخندم؟؟؟؟؟؟؟مگه الکی هم میشه بخندی؟؟؟؟اره میشه....
دوستان فکر میکنم با خوندن روش گریه کردن بفهمید چکار باید بکنید تا بتوانید بخندید؟؟؟
مثل همان گریه کردن ولی با این تفاوت که باید روبه روی اینه بنشینید....روبه رو اینه بنشینید و میتوانید از هزاران طریق بخندید چند مورد رو مثال میزنم:1-خودتونو و قیافتونو مسخره کنید حتی اگر زیبا هستید..مثلا با خودتون فکر کنید:اگر گوش یه جای دیگه و قسمت های مختلف بدن ؟؟؟!!رو صورت بود چجور قیافه ای داشتیم؟؟؟؟؟.2-یه جک را در ذهن بیاورید و شروع به خندیدن طبیعی و باصدای بلند کنید-3-یک اتفاق خنده داری که تو خیابون دیدید رو به خاطر بیارید :مثلا اینکه تو خیابون داشتید راه میرفتید و یکی که با اعتماد به نفس داشته راه میرفته با کت و شلوار و به قول خودمون تریپ شخصیت ور داشته بوده داشته قدم برمیداشته که یکدفه پاش گیر میکنه به یه چیزی و با صورت میخوره زمین(با این که مسخره کردن درست نیست ولی دیگه چاره ای نداریم....دوستان قبل از اینه بخواید بخندید یک بالشت رو جلوی دهنتون بگیرید تا صدا تون دیگران اذیت نکنه و با صدای بلند بصورت غیر طبیعی بخندید و بعد فریاد بزنید(با صدای بلند)و بعد شروع به انجام کارهایی که گفتم بکنید!!!!!
اینم از اموزش گریه کردن و خندیدن هر کس که کمکی اضافه خواست و متوجه شد که این تمرین ها نتونسته کمکی بهش بکنه خبر بده تا روش های دیگه رو بهش توضیح بدم.

هنردوستای گلم اگر بچه های خوبی باشید:) و ببینم دوستامون دارن زیاد میشن و نظر میدن براتون حس ها و بازی هایی مثل روش تعجب  کردن و عصبانی شدن و پرخاشگری(که همه ماشاللاه بلدن)
و هزاران بازی دیگه رو توی فیلم ها میبینید و دوست دارید انجام بدید و یاد بگیرید رو براتونم میزارم فقط به این شرط که نظراتتون زیاد بشه و نظرتونو راجع به مطلب بگیدوهر حس و بازی ای رو که دوست دارید یاد بگیرید رو فقط بگید تا بزارم براتون...


تمرینات بازیگری

تکرار مصوت های آ - اَ -اُ -اِ -ای با صدای بلند

*خواندن آوازهای ریتمیک،مثل آواز "یار دبستانی من"

* آشنایی با سلفژ و موسیقی،آواز خواندن با نت های صحیح

*برای تمرین رها سازی صدا،مخصوصا برای خجالتی ها که عادت ندارند با صدای بلند حرف بزنند: در اتاق را ببندید،یک بالش جلوی دهان خود بگیرید و از ته دل فریاد بزنید!! می دانم اولش حس مسخره ای به آدم دست می دهد ولی این تنها کاری است که برای رهاسازی باید انجام دهید.بالش هم فقط نقش خفه کردن صدا برای عدم ایجاد مزاحمت برای دیگران را دارد.

ادامه نوشته

نگاهی به بازیگری به زبان ساده برای نوجوانان

4- طراح صحنه: کسی که بر اساس نمایشنامه و موقعیت آن ،صحنه را طراحی میکند . به طور مثال: طرحی صحنه جنگل یا طراحی صحنه بیابان یا طراحی صحنه خانه یا طراحی صحنه کاخ و یا طراحی های عجیب مانند طراحی اجزای درون انسان مانند مغز، یا طراحی یک سفینه عجیب فضایی و...

5- طراح لباس : کسی که بر اساس موقعیت تعریف شده نمایشنامه و با ایده کارگردان لباس بازیگران را طراحی میکند مانند لباس یک روستایی یا لباس یک موجود فضایی یا لباس یک پری دریای و...

6- موسیقی : براساس نمایشنامه و نظر کارگردان برای  تاثیر گذار شدن نمایش در قسمتهایی موسیقی ساخته می شود

افکت : صداهایی طبیعی موجود در اطراف ما هست . مثل صدای باد ،باران ،صدای خروس ، صدای باز شدن در و...

7- طراح نور : به تناسب صحنه های نمایش طراحی نور اتفاق می افتد .صحنه شب یا غروب یا روز  و یا نور موضعی ( نوری که فقط یک قسمت کوچک صحنه را روشن میکند) . حتی رنگ نورها نیز موثر است مانند نور سبز نشان از پاکی ، نور قرمز نشانه خشم و...

8- گریمور  : کسی است که بر اساس شخصیت های نمایش، بازیگران را گریم می کند. کسی را پیر یا جوان میکند. بازیگری را خشن یا مهربان نشان میدهد و...َ


ادامه نوشته

عشق بازیگری


سینما و تلویزیون > سینمای‌ایران- دوچرخه:
مجموعه گزارش‌هایی با موضوع بازیگری

عشق بازیگری

از در ساختمان که وارد می‌شوی، خودت می فهمی، پوستر جشنواره کن،با تصویرهایی از «مارلون براندو»، «رابرت دنیرو»، «آل پاچینو» و ... با یک عالم بازیگر معروف دیگر، روی دیوار زده شده. عکس ایرانی ها هم هست؛ عزت الله انتظامی، علی نصیریان و بهرم رادان. حالا نگاه کن،  شاید یک روزی عکس من را آن بالا ببینی...

سپهر (15ساله) با هیجان حرف می‌زند. ما فقط گوش می‌دهیم. دوستانش هم با تعجب (و کمی حسودی) به او نگاه می‌کنند. همه می‌دانند کافی است کسی صحبتی از فیلم بکند تا او شروع به بحث کردن درباره سینما و بازیگران سینمایی بکند. سپهر یک عشق فیلم است. فهمیدن این موضوع نه نیازی به هوش سرشار دارد و نه ذهنی خلاق:

  • چه‌قدر فیلم می بینی؟

زیاد، خیلی زیاد. البته این اواخر خیلی کمتر بوده، چون وقت امتحان بود.

  • به بازیگری علاقه داری؟

خیلی خیلی زیاد. فیلم که می‌بینم سعی می‌کنم مثل بازیگرانش صحبت بکنم، راه بروم و ...  می‌دانید من بازیگر خوبی هستم. یعنی می‌توانم دیگران را با حرف‌ها و کارهایم بخندانم. خوب این یعنی بازیگری دیگر. بعد از امتحان‌ها هم قراراست بروم یک موسسه برای ثبت نام دوره تابستانی، البته اگر مامانم راضی شود.

تصویرگر: لیدا معتمد

منبع : همشهری آنلاین

ادامه نوشته

اموزش تقویت صدا و فن بیان و موضوعات بازیگری

نعمت نعمتی*

یکی از مهم‎ترین راه‎های ارتباط ما با دیگران، صداست. گرچه "زبان تن" و ظاهر افراد نیز گونه‎های دیگر ایجاد ارتباط را رقم می‎زند؛ اما تنها وسیله‎ای که می‎شود با آن اندیشه و احساس خود را بهتر بیان کرد، صداست. حدود ۵۵  سال پیش، شادروان ملک الشعرای بهار، در کتاب گرانمایه‎اش "سبک شناسی"، ضعف نحوه‎ی سخن گویی ما را امری کلّی دانست و از ضایع شدن آهنگ صدای ما و جویده حرف زدن  بیشتر انسان‎ها، سخن گفت و از قول مردی فاضل نقل کرد که : «مردم ما به جای سخن گفتن، ناله می‎کنند». به همین خاطر، از همگان دعوت کرد تا به ورزش صدا بپردازند و طریق سخن‎گویی درست و فصیح را با آهنگ استوار و متین، بیاموزند.


از آن هنگام تا کنون نه تنها  دعوت بهار اجابت نشده؛ بلکه کسانی که به اقتضای حرفه‎ی خود با سخن گفتن و بیان، سرو کار دارند نیز آن‎گونه که باید، در پی حل این مشکل برنیامده‎اند. این موضوع، شامل گویندگان و بازیگران تئاتر و سینما می‎شود که با این غفلت، اغلب قادر نیستند از صدای خود به نحوی "کارآ و ماهرانه" استفاده کنند.

 

برای پی بردن به ادعّای بنده ، کافی است به تماشای یک نمایش بنشینید و با دقت، به بیان بازیگران گوش کنید. مشاهده نمایید آیا ادای دیالوگ‎ها با آگاهی و احساس آن‎ها -نسبت به آن‎چه که می‎گویند- ارتباط مستقیم دارد؟ نه تنها بازیگران تئاتر، بلکه این نشانه‎ها را می‎توانید در بازیگران سینما و دوبلورها نیز پیدا کنید.

 

نکته‎ی مهمی که لازم است اشاره شود این است که هرچه آگاهی و احساس شما نسبت به آن‎چه می‎گویید بیشتر باشد؛ بیان شما  دقیقتر، عمیقتر و موثرتر خواهد بود. به عبارت دیگر، صدای شما، هرچند از لحاظ فیزیکی، کامل و دارای تنی گرم و دلنشین باشید، تا زمانی که با آگاهی کافی و احساسی نیرومند نیامیزد، نمی‎تواند گفتاری دقیق و موثر، عرضه کند.

 

همان طور که سیسلی بری از صاحب نظران نقل می کند: «صدا، جلوه‎ای از شخصیت ماست. با صدا می‎توانیم درون خود را به دیگران، نشان دهیم.» چگونگی تُن صدا، حالت  و انتقال  احساس  آن، اگر خوش‎آهنگ باشد باعث لطافت روح مخاطب و پذیرش ما خواهد گردید. هنگام سخن گفتن، نگاه کردن به طرف مقابل، هم نشان دهنده‎ی اعتماد به نفس ماست و هم احترام گذاشتن به اوست.

شمرده سخن گفتن، کمک شایانی به ما خواهد کرد تا مطالبی را که در نظر داریم بگوییم، در ذهن خویش، مرور و بهتر آن‎را ادا کنیم. پیشنهاد می‎کنم همیشه به واکنش مخاطب توجه داشته باشید. این موضوع  به ما کمک می‎کند تا بدانیم آیا وی راغب به گوش کردن به ادامه‎ی صحبت هست یا نه.

به وجود آوردن اشتیاق  در شخص مقابل، نفوذ در وی را بهتر و آسان‎تر می‎کند. نفوذ، به معنای راهیابی به زوایای پنهان ذهن اوست تا بتوانیم انگیزه‎ی  گوش کردن به آن‎چه می‎گوییم را  در وی، تقویت  نماییم. ایجاد اعتماد در مخاطب، یکی دیگر از نکات  اساسی گوش کردن به سخنان ماست. دستیابی به آن‎چه آمد، مستلزم این است که  کمی با علم  مخاطب‎شناسی، آگاهی داشته باشیم. برای آشنایی با این علم، لزومی به تحصیلات آکادمیک در رشته‎ی روان شناسی، نیست. کافی است مخاطب را نگاه کنیم و انعکاس گفته‎هایمان  را به تماشا بنشینیم و به ارزیابی او بپردازیم.

هرچند که ظاهر ما، (حرکات، لباس، اشارات  غیر ارادی) نیز خبر از شخصیت ما می‎دهد؛ ولی  با صدا، اندیشه‎ها و احساسات دقیق خود را بیان می‎کنیم. هرچه صدای ما حسّاس‎تر و کاراتر باشد، درون و منظورمان با جلوه‎ی بهتری  بیان می‎شود. این صدا، درونمایه‎ی لطیف و عمیق ما را به مخاطب منتقل خواهد کرد. به منظور نفوذ در دیگران، لازم است شمرده و با وقار سخن بگوییم. برای دستیابی به این هدف، ابتدا نفس عمیق بکشیم؛ سپس صوت را به آهستگی هم‎چون نسیمی که آرام می‎وزد، آن‎را به گوش شنونده‎ی خود برسانیم. در چنین حالتی، اعتماد به نفس  بیشتر می‎شود و با نگاه کردن در چشمان بیننده یا مخاطب خود، می‎توانیم بازتاب آن‎را در چشمان وی ببینیم. هرچه این عمل، پر طنین‎تر باشد، واکنش مخاطب را بهتر و دل انگیزتر خواهیم دید. نگاه کردن به مخاطب، لایه‎های پنهان روح و روان او را می‎تواند به ما بنمایاند به شرطی که  کمی روان‎شناسی بدانیم.

برای نفوذ در دیگران ، نیازی به گذراندن دوره های روان شناسی نیست.از راه دل و با دل سخن گفتن، آرام و متین بودن همراهِ تُنِ صدای روح نواز، بهترین عوامل راهیابی به درون هر کس است.

افراد، در زندگی روزمره، انتهای کلمات، به خصوص انتهای آخرین کلمه از هر جمله را معمولا نامفهوم و سست ادا می کنند. چند جمله را به صورت یکنواخت بیان کرده و کلمات را با تکیه و تاکید ادا نمی کنند.صدا ،برد لازم را نسبت به محیط خود ندارد. آهنگ آن مطبوع نیست. عبارات، معنای دقیق خود را به شنونده منتقل نمی‎کنند. به علت تنفس غلط، برای بیان قسمت آخر کلام – اگر کمی طولانی باشد–  نفس کافی ندارند. لذا به تارهای صوتی، فشار وارد می‎کنند یا نفس را در ریه‎ها حبس می‎نمایند و در نتیجه، کلمات بسیار بد ادا می‎شود. برای همین است که در چنین مواقع، یا تو دماغی صحبت می‎کنند، یا جیغ می‎زنند . همه‎ی حروف به دلیل ورزیده نبودن عضلات سازنده‎ی آن‎ها، سست و کم‎جان ادا می‎شود. بعضی از کلمات را درست تلفظ نمی‎کنند. عده‎ای لهجه دارند. عده‎ای بسیار تند و بریده سخن می‎گویند و برخی نیز بسیار کند، کشدار و خسته کننده.

مخلص کلام این‎که، زبان و لب‎های ما احتیاج به تمرین دارند. وقتی آن‎ها  را ورزش دهیم، آهنگ و لحن صدای ما دلنواز خواهد شد و چنان‎چه آن‎ها را تنبل بار آوریم، خشک و بی روح صحبت خواهیم کرد. در آینده، بیشتر از فن بیان با شما سخن می‎گویم. با نگاهی به کتاب پرورش صدا و بیان هنرپیشه نوشته ی سیسیلی بری.

ادامه نوشته

کنفرانس بازیگری در کلاس حرفه های سینمایی

 در کلاس حرفه های سینمایی در دانشگاه سپهر روز دوشنبه کنفرانس بازیگری داشتم که چکیده ی مطالب رو در ادامه ی مطلب نوشتم.

فهرست:

 

1- تعریف بازیگری

2- تاریخچه ی بازیگری

1-2-کلیات

2-2- بازیگری تئاتر

3-2- بازیگری سینما صامت

4-2 – بازیگری سینما ناطق

3- سیستم های بازیگری

1-3- سیستم استانیسلاوسکی

2-3- سیستم برشت

3-3 تفاوت دو سیستم

4_ ابزار های بازیگری 1

1-1-4 –بیان

2-1-4 -بدن

3-1-4- میمیک

4_ ابزار های بازیگری 2

1-2-4--تمرکز

2-2-4- تخیل

3-2-4- تجسم

4-2-4 خلاقیت

5- چهار لوگ

1-5- دیالوگ

2-5- منولوگ

3-5- سولی لوگ واساید

4-5- پرو لوگ

 

6- سه قوه بازیگر

1-6 – ایمان

2-6- صداقت

3-6- عشق

7- بازیگری در ژانر های هنری

1-7- ژانر کمدی

2-7-ژانر ترا‍ژدی

3-7- ژانر ملودرام

8- بازیگری در سبک های هنری

9- بازیگر وفضای غالب

10- لایه های بازیگری

11- محدوده ی کاری بازیگر

12- زیر شاخه های بازیگری

1-12- هنرپیشه

2-12- هنرور

3-12- سیاهی لشکر

4-12- بازیگر

13- ارتباط با عوامل

1-13- با کارگردان

2-13- با فیلمبردار

3-13-  با دستیار کارگردان

4-13- با بازیگردان

5-13- با منشی صحنه

6-13-  با صدابردار

14- مقایسه بازیگری در تئاتر وسینما

15- ارتباط قاب وبازی

1-15- اندازه قاب

2-15- زاویه ی دوربین

3-15- سطوح میزانسنیک

4-15- نوع عدسی

16- بداهه سازی

1-16- کلیات

2-16- بداهه سازی در سینما

17- تیپ، پروتیپ، شخصیت

ادامه نوشته

بازیگری متد

بازیگری مِتُد (به انگلیسی: Method acting) نوعی سبک بازیگری است که در آن هنرمند خود را به جای کاراکتر داستان قرار می‌دهد و مدتی با آن زندگی می‌کند.

ابتدا «گروپ تیتر» که گروهی تئاتری در نیویورک بود، در دههٔ ۳۰، «متد» را محبوب کرد و پس از آن در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ متد اکتینگ توسط لی استراسبرگ در «اکتورز استودیو» پیشرفت داده شد.

از شاگردانی که استراسبرگ در اکتورز استودیو تربیت کرده می‌توان به مارلون براندو، دانیل دی-لوئیس، مریل استریپ، پل نیومن، آل پاچینو، جیمز دین، داستین هافمن، مرلین مونرو، رابرت دنیرو و جک نیکلسون اشاره کرد.

بازیگری چیست؟

بازیگری (Acting)

ایفای نقش شخصیتی در فیلم ، از خلال کنش ها و واکنش ها ، ژست ها ، تغییر حالت های چهره ، تغییر رفتار و تغییر لحن گفتار را ، بازیگری گویند.


تاثیر هنرهای پیشین بر بازیگری

نقاشی

اگر چه
نقاشی در ذات خود دارای خصلتی ایستا و ساکن است ، ولی از یک نظر با هنر فیلم ارتباط دارد ، یعنی تصویر نگاری از انسان. از نقاشی پرتره ها ، مهم ترین درس بازیگری جلوی دوربین ، یعنی بیان عواطف از طریق نگاه را می توان دریافت.

img/daneshnameh_up/2/20/monalisa.jpg
img/daneshnameh_up/e/e8/CA13SF9Q.jpg
آن موقع که هنوز دوربین عکاسی و فیلم برداری اختراع نشده بود ، مدل های نقاشی نخستین بازیگران صامت در عرصه هنرهای تصویری بودند. آنها می بایست به وسیله نگاه ، حالات چهره ، نوع ایستادن یا نشستن ، حالات دست ها و خلاصه به وسیله تمام آن چیزهایی که یک بازیگر برای بازی جلوی دوربین ، به آن متوسل می شود ، عواطف و احساسات خود را منتقل می کردند. درواقع بازیگر ، در صحنه هایی که باید طی چند لحظه حالتی را به خود بگیرد و هیچ حرکتی نکند نیز ، همین کار مدل های نقاشی را انجام می دهد.

« تصویر اول از سمت چپ ، تصویری است از تابلوی معروف مونالیزا ( لبخند ژکوند ) ، که توسط لئوناردو داوینچی کشیده شده. صورت ، نگاه ، حالت چهره و نوع قرار گرفتن دست ها ی این زن در این تابلو ، به خوبی دربرگیرنده احساسات متفاوت اوست. تصویر دوم نیز ، نمایی از فیلم مصاعب ژاندارک ( 1928- The Passion of Joan of Arc ) ، ساخته کارل تئودور درایر ( Carl Theodor Dreyer ) است. چهره ژان که در انتظار اعدام خود به وسیله آتش است ، به خوبی همانند یک پرتره ، بیانگر احساسات او در این لحظات است. »


عکاسی
عکاسی زمینه بازیگری برای دوربین را فراهم کرد ، اینکه آدم به عنوان سوژه های فتوژنیک ( جذاب برای تصویر ) ، می تواند عکس برداری شود. بر خلاف مدل های نقاشی ، هر کس کافی است ظرف چند ثانیه ژست و حالتی به خود بگیرد تا از او عکس گرفته شود. او می تواند در ژست و حالتی که می گیرد به نوعی احساساتش را نیز بروز دهد.

پیش از عکاسی ، هنر تئاتر وجود داشت و شاید فکر کنیم که چرا باید عکاسی زمینه ساز بازی برای دوربین باشد. ، زیرا عکاسی چیز جدیدی با خود آورد ، آدمی که جلوی دوربین نشسته موجودی زنده است ، ولی عکسش قالبی است از نور که روی کاغذ چاپ می شود. این شخص می تواند بدون آنکه نیازی به برون فکنی از نوع تئاتری داشته باشد ( زیرا در تئاتر تماشاگران در فاصله نسبتا دوری از بازیگران نشسته اند و تماشاگران آنقدر بر نگاه و حالات چهره بازیگران مسلط نیستند ، به همین خاطر ، بازیگران تئاتر باید به رفتارها و ژست های خود شدت بیشتری ببخشند ، اصطلاحا برون فکنی ، تا احساساتشان را بروز دهند. ) ، در خود فرو برود تا دوربین به او نزدیک شود و در فاصله ای مناسب از او تصویر بگیرد. از طرف دیگر در نقاشی و عکاسی ، شخصیت ها از دنیای واقعی و سه بعدی می آیند تا به تصویری دو بعدی در قاب ، یا قاب یک تابلو ، یا قاب یک عکس ، بدل شوند و از این جهت شباهت زیادی به فیلم دارند ، و تمام عناصری که برای خلق تصویر و عمق بخشیدن به آن در یک تابلوی نقاشی یا در یک قاب عکس ، مورد نیاز است در فیلم نیز مورد نیاز است.


تئاتر
نمایش های صحنه ای یا اصطلاحا
تئاتر ، در آغاز تاریخ سینما بر روی این هنر جدید بسیار تاثیر گذاشت. برخی فیلم های اولیه فیلم هایی بودند که در آن از یک نمایش ، فیلم گرفته شده بود. در این حالت دوربین را در فاصله مناسبی از صحنه قرار می دادند و بدون اینکه دوربین هیچ حرکتی داشته باشد ، از صحنه فیلم می گرفتند. همچنین اولین بازیگران سینما ، بازیگران عرصه تئاتر بودند و نوع بازی جلوی دوربین ، همان نوع بازی های تئاتری بود. بعدها سبک بازیگری برای فیلم تغییر کرد و سبک بازیگری مختص سینما و هنر فیلم به دست آمد. امروزه هم بسیاری از بازیگران فیلم ها از تئاتر جذب سینما می شوند. به همین جهت ، بسیاری تئاتر و سینما را از یک جنس می دانند ، ولی تئاتر و سینما و نوع بازی در صحنه تئاتر با نوع بازی در برابر دوربین با وجود شباهت ها و برخی اصول مشترکی که با یکدیگر دارند ، عملا متفاوت از هم هستند.

بازیگری در سینما ، بر خلاف تئاتر که در آن بازیگر مستقیما با تماشاگر روبه روست ، از طریق حضور در برابر دوربین و به مدد تمهیداتی چون تدوین ، لبه صدا و امکانات دیگری صورت می گیرد که بر بازی بازیگر اثر خاصی می گذارد و ممکن است ، آن را تقویت و در مواردی تضعیف کند.

در سینما ، صحنه ها نما به نما
فیلم برداری می شوند و حتی گاهی نماهایی که پشت سر هم فیلم برداری می شوند ، به همان ترتیبی که قرار است نمایش داده شوند ، نیستند ، بر خلاف تئاتر ، که بازیگران بازی پیوسته ای دارند که دارای همان ترتیب داستانی نمایش نامه است.
همچنین گاهی برای رسیدن به بازی مورد نظر
کارگردان ، ممکن است ، یک نما پس از چند برداشت به نتیجه مطلوب برسد و مورد قبول واقع شود ، در حالی که در تئاتر امکان دوم برای بازیگر وجود ندارد. همه این مسائل موجب می شود که بازی بازیگر برای یک فیلم از حالت یکپارچه بازی تئاتری دور شود. در واقع این تکه تکه شدن بازی بازیگر ، مشکلات زیادی برای بازیگر ایجاد می کند و روی بازی او اثر می گذارد ، زیرا موجب می شود تا بازیگر نیز ، تداوم احساسی اش را از دست بدهد و برای رسیدن به احساس هر صحنه ، نیاز به تلاش بیشتری داشته باشد ، اما از طرف دیگر ، این مسئله یک فایده مهم دارد و آن این است که ، می توان بین برداشت های مختلف بهترین برداشت را انتخاب کرد و همچنین ، اشتباهات بازیگران را جبران کرد.

در سینما ، بازیگر باید جلوی دوربین بازی کند و معمولا فاصله چندانی با دوربین ندارد ، در نتیجه کوچکترین حرکت او برای بیننده محسوس است ، میکروفن های حساس هم قادرند آهسته ترین نجواهای او را ضبط کنند ، به این ترتیب در سینما شیوه به کار گیری بدن ، به ویژه اجزای صورت و صدا ، به شکلی مشابه نحوه بازی در تئاتر منتفی است و به سبکی متین تر و طبیعی تر برای بازیگری نیاز است. گرفتن ژست و حالت های تئاتری ، دیگر در سینما قابل قبول نیست زیرا ، بازی بازیگر را مصنوعی و اغراق شده جلوه می دهد ، در حالی که در تئاتر این خود اساس بازیگری برای تئاتر است.