"پایتخت 3" هم در راه است/چه کسانی در فینال نظرسنجی مردمی "سین مثل سریال" اول شدند؟


شایعات بیاساس تمامی نداردوقتی عسل بدیعی قربانی خبرسازی و جوسازی برخی رسانهها شد
سرفصل : خبرهای ویژه | منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار خلاصه مطلب : خبر درگذشت بازیگر جوان سینمای ایران اگرچه برای همه تلخ بود، اما خانواده و نزدیکان این هنرمند بهواسطه خبرسازی برخی رسانهها تلخی مضاعفی را تجربه کردند. به گزارش سینمانگار، خبر
درگذشت بازیگر جوان سینمای ایران اگرچه برای همه تلخ بود، اما خانواده و
نزدیکان این هنرمند بهواسطه خبرسازی برخی رسانهها تلخی مضاعفی را تجربه
کردند.
مجله مهر در این باره نوشت: بحث درباره کیفیت انتشار اخبار مرتبط با
سلامتی هنرمندان و چهرههای شناخته شده در رسانهها، بحث تازهای نیست اما
مواجه شدن با برخی مصادیق اهمیت تصمیمگیری درست و سیاستگذاری در این
زمینه را دوچندان میکند.
در مرور نوروزی اکثر رسانهها بر حوادث و رخدادهای تلخ و شیرین فرهنگی در
سال گذشته یکی از موارد مشترک اشاره به جریان خبری بهوجود آمده پیرامون
شایعه درگذشت ابوالفضل پورعرب بود. خبری که خوشبختانه تنها چند ساعت روی
خروجی خبرگزاریهای رسمی رفت و با واکنش بهموقع خانواده این هنرمند محبوب
تکذیب شد.
همان مورد کافی بود تا باردیگر این سوال مطرح شود که بهراستی منابع خبری
موثقی که بتوانند اخبار قطعی پیرامون سلامتی هنرمندان شناخته شده سینما را
در اختیار رسانهها قرار دهند تنها باید بستگان نزدیک ایشان باشند؟ آیا
طراحی سازوکار صنفی معین در این زمینه نمیتوان نقش پیشگیرانه داشته باشد؟
تکرار یک تجربه تلخ رسانهای انتشار خبر درگذشت ناگهانی عسل بدیعی بازیگر جوان سینمای ایران هم اگرچه تکذیب نشد و متأسفانه به واقعیت پیوست اما بلافاصله در معرض خبرسازی و شیطنت برخی رسانهها قرارگرفت. شیطنتهایی که گاه با انتشار برخی گمانهزنیها درباره دلایل درگذشت این هنرمند همراه بود و گاه صحت و سقم اصل خبر را دستخوش تردید قرار داد.
صبح دوشنبه 12 فروردین که نخستین اخبار درباره وخامت حال عسل بدیعی منتشر
شد برخی رسانهها بلافاصله خبر درگذشت او را منتشر کردند. خبری که به
فاصله چند ساعت از سوی برخی نزدیکان این بازیگر و نیز مسئولان بیمارستان
لقمان تکذیب شد.
اندکی بعد خبر قطعی درگذشت این بازیگر به نقل از علیرضا داوودنژاد همسر
خواهر این بازیگر منتشر شد اما بازهم برخی رسانهها به نقل از عزل بدیعی
(خواهر این هنرمند) درگذشت را تکذیب کردند و تیتر زدند: "مرگ مغزی به معنای
درگذشت نیست."
شایعهسازی درباره علت مرگ آغاز شد
در این بین حرف و حدیث درباره دلیل درگذشت این بازیگر هم به سرگرمی برخی
رسانهها تبدیل شد تا جایی که برخی از آنها به شایعه خودکشی دامن زدند.
همین اخبار بود که سبب شد خانواده این بازیگر با تلخی مضاعفی مواجه شوند و
علیرضا داوودنژاد به نمایندگی از آنها ناگزیر از مصاحبه شود و انتشار
اخبار زود هنگام از درگذشت این بازیگر جوان سینما را ضربهای دردناک به
روحیه خانواده و دوستان بدیعی دانسته و تصریح کند: "شیطنتهای رسانهای از
این دست بارها پیش از این نیز اتفاق افتاده است. حتی در ایامی که من به
خاطر بیماری کبد در بیمارستان بستری بودم شایعاتی مشابه در روزنامهها،
سایتها و رسانهها به وفور وجود داشت."
داوودنژاد در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا ضمن رد شایعات درخصوص مسمویت
دارویی عسل بدیعی گفت: "شایعات و اکاذیبی مبنی بر مسمومیت دارویی بدیعی در
رسانه ها منتشر شده که صحت ندارد و وی تنها به خاطر مشکل تنفسی به
بیمارستان منتقل شد."
جدیت خانواده بدیعی برای پیگیری شایعات
داودنژاد، انتشار اخباری به نقل از غزل بدیعی خواهر عسل در گفت وگو با
یکی از سایتهای خبری را تکذیب کرد و گفت: "همسر من در این دو روز به خاطر
شرایط نامناسب روحی با هیچ رسانهای گفتوگو نکرده و آنچه از قول وی نقل
قول شده، کذب است." به گفته وی، خانواده بدیعی شایعات منتشر شده در این
خصوص را با جدیت پیگیری میکنند و در آیندهای نزدیک تیم پزشکی اطلاعات
دقیق درباره این بیمار را در اختیار رسانه ها قرار خواهد داد.
پرونده اخبار منتشر شده درباره درگذشت عسل بدیعی با انتقال وی به
بیمارستان مسیح دانشوری برای انجام مراحل اهدا عضو بسته شد تا احتمالاً با
انتشار نظر قطعی پزشکان درباره دلایل اصلی این مرگ ناگهانی میزان صحت و سقم
برخی شایعات معین شود اما نباید فراموش کرد که نقصان موجود در جریانهای
رسانهای پیرامون سلامت هنرمندان و بازیگران آنقدر جدی است که میتواند
صدمات روحی جبرانناپذیری را برای خانواده و نزدیکانشان به همراه داشته
باشد.
|
|||
گفتوگویی خواندنی و پر نکته با اصغر فرهادی یک سال پس از دریافت جایزه اسکارشبا اظهار نظرهایی درباره اسکار هشتادو پنجم و موفقیت فیلم «آرگو»، اداعای شمقدری درباره لابی و...
سرفصل : گفتگوی هفته | منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار خلاصه مطلب : اصغر فرهادی کارگردان مطرح و شناخته شده کشورمان سال گذشته و در چنین ایامی افتخاری بزرگ برای سینمای ایران رقم زد. کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان برای «جدایی نادر از سیمین» بیش از گذشته اصغر فرهادی را در مجامع بین المللی مطرح کرد. وی پس از این موفقیت، حدود یک سالی ست که در کشور فرانسه به سر می برد تا نخستین پروژه بین المللی اش را به سرانجام برساند. خواندن این گفتگو با اصغر فرهادی در سالگرد کسب جایزه اسکار برای سینمای ایران را به شما توصیه می کنیم.
به گزارش سینمانگار، اصغر فرهادی کارگردان مطرح و شناخته
شده کشورمان سال گذشته و در چنین ایامی افتخاری بزرگ برای سینمای ایران
رقم زد. کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان برای «جدایی نادر از
سیمین» بیش از گذشته اصغر فرهادی را در مجامع بین المللی مطرح کرد. وی پس
از این موفقیت، حدود یک سالی ست که در کشور فرانسه به سر می برد تا نخستین
پروژه بین المللی اش را به سرانجام برساند. خواندن این گفتگو با اصغر
فرهادی که با اظهار نظرهایی از وی درباره اسکار هشتادو پنجم، فیلم «آرگو» و
اداعای شمقدری درباره لابی و... همراه است، در سالگرد کسب جایزه اسکار
برای سینمای ایران، به شما توصیه می کنیم:
آیا در مراسم اسکار امسال حضور داشتید؟
برای مراسم دعوت شده بودم که به دلیل همزمانی با مراحل تدوین فیلم جدیدم نتوانستم حضور داشته باشم.
شما اکنون عضوی از اعضای آکادمی اسکار هستید، تجربهای که برای
ایرانیها ناشناخته است، آیا امکان دارد درباره روند این اتفاق بگویید؟ از
فرستادن فیلمها تا برگههای رای خودتان برای اکادمی یا قبل و بعد از آن.
پس از دعوت برای پیوستن به آکادمی، در تمام طول سال در جریان اتفاقات،
زمان و مکان اکران فیلمها، گردهمایی مربوطه و هر آنچه به این روند مربوط
است قرار میگرفتم. فیلمهایی را که قصد ورود به این رقابت دارند علاوه بر
اکران عمومی در اکرانهای خصوصی که برای اعضای آکادمی ترتیب داده میشوند
به نمایش درمیآیند. معمولا این اکرانها توسط پخشکنندههای فیلمها و با
تبلیغات گسترده کمپینهای تبلیغاتی و اغلب با حضور دستاندرکاران آن
فیلمها فرصت تماشای آثار را برای همه اعضا فراهم میآورد. اعضایی که خارج
از آمریکا اقامت دارند به طور مرتب دیویدیهای فیلمها را به همراه
تبلیغات و اطلاعات کامل از طرف پخشکنندهها دریافت میکنند. اینگونه نیست
که پخشکننده هر فیلمی را برای رایگیری در همه رشتهها به اعضای آکادمی
ارسال کند، آنها با گروههای مشاور پیش از ارسال و اکران فیلمها تصمیم
میگیرند که فیلمشان را برای داوری در چه رشتههایی به اعضای آکادمی معرفی
کنند، این کار تخصصی و پیچیده است. گاهی فیلمی به دست اعضا میرسد که
پخشکننده درخواست کرده است فقط در رشتههای بهترین بازیگری یا بهترین
فیلمبرداری مورد داوری قرار بگیرند. پس شما به عنوان یک عضو طبق اطلاعات
دریافتی مطلعید هر فیلم از سوی صاحبانش در چه رشتههایی مایل به داوری شدن
است. اعضای آکادمی بسته به اینکه تحت چه عنوانی به عضویت درآمدهاند
میتوانند رای بدهند. نحوه رای دادن امسال به صورت اینترنتی بود، هر عضو
آکادمی صاحب یک شناسه و یک رمز عبور است که با استفاده از آن از طریق
اینترنت رای خود را ارسال میکند. مهلت رایگیری نیز قابل تمدید نیست.
آکادمی اسکار و پخشکنندهها با خبررسانی خود همه تلاششان این است که همه
اعضا به سهولت بتوانند فیلمها را روی پرده سینما تماشا کنند، هرچند
دیویدی همه فیلمها نیز در دسترس قرار میگیرد. در رشته بهترین فیلم
خارجی تاکید بر این است که فیلم در سینما دیده شود و نه به صورت دیویدی،
هرچند ممکن است بعضی اعضا این شرط را رعایت نکنند. در رشته بهترین فیلمنامه
هم اعضای رایدهنده الزام دارند که فیلمنامه مکتوب را دریافت و مطالعه
کنند. تماشای یک فیلم برای داوری در مورد فیلمنامه آن کافی نیست، به همین
دلیل برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» شرکت پخشکننده فیلمنامه ترجمه شده
را به تعداد اعضایی که باید در این رشته داوری میکردند ارسال کرد. "مایک
لی" کارگردان انگلیسی تعریف میکرد فیلمی ساخته بود که پخشکننده تشخیص
داده بود در رشته بهترین فیلمنامه میتواند شانس داشته باشد و از او خواسته
بود به سرعت فیلمنامه را برای تکثیر و ارسال، به اعضای آکادمی برای او
بفرستد. "مایک لی" که فیلمش حاصل تمرینهای چندماهه با بازیگرانش بود،
ناچار شده بود از روی فیلم آماده شدهاش فیلمنامهای بنویسد، او میگفت
تجربه عجیبی بود که فیلمنامه فیلم را بعد از ساخته شدنش بنویسد.
طبق گفتههای شما به نظر میآید نقش پخشکنندهها اهمیت زیادی دارد.
به جز فیلمهای کوتاه و مستند که خود آکادمی دیویدیهای آن را برای اعضا
میفرستد، امکان تماشای فیلمهای بلند را پخشکنندهها فراهم میکنند و
اینجاست که نقش پخشکننده فیلمها پررنگ میشود. در این مرحله آنها دو
وظیفه اصلی دارند، اول فراهم آوردن امکان نمایش فیلمها با سهولت هرچه
بیشتر برای چندینهزار عضو و دوم ترغیب رایدهندگان به رای دادن به فیلم
مورد نظرشان. این به معنای واقعی یک رقابت تبلیغاتی بزرگ است. برای مثال
برای فیلم «درباره الی...» پخشکننده آمریکا به دلیل ورشکستگی توان مالی
فراهم کردن امکان نمایش فیلم را نداشت و هیچکدام از اعضای آکادمی موفق به
تماشای فیلم نشدند و اساسا وارد چرخه رقابت نشد یا در مراسم بفتا (BAFTA)
که بهنوعی اسکار انگلستان است، پخشکننده انگلیسی فیلم «جدایی نادر از
سیمین» (فیلمها میتوانند در کشورهای مختلف پخشکنندههای مختلف داشته
باشند) با اینکه فیلم جزو پنج فیلم کاندیدای بهترین فیلم خارجی بود، به
تصور اینکه بسیاری از اعضای آکادمی بفتا فیلم را در اکران عمومی یا حضور
در جشنوارهها دیدهاند، نمایش اختصاصی برای آنها فراهم نکرد و در فرستادن
دیویدی هم تعلل کرد و فیلم نتوانست رای لازم را کسب کند. یادم هست همان
شب مراسم بفتا "ویم وندرس" اعتراض زیادی در اين رابطه به پخشکننده فیلم
کرد.
کدام ویژگی مراسم اسکار را در جهان در چنین جایگاه و موقعیتی قرار داده است؟
ویژگیهای مختلفی در این رقابت وجود دارد که آن را از دیگر رویدادهای
رقابتی سینما جدا میکند. مهمترین آن گستره چند میلیاردی تماشاگران این
مراسم است. حضور در مقابل این تماشاگر چند میلیاردی که همزمان در نقاط
مختلف دنیا در حال تماشای مراسم هستند ویژگی منحصر بهفردی است که باعث
رقابتی متفاوت از دیگر رقابتهای سینمایی میشود. به همین خاطر در بخش
بهترین فیلم خارجی کشورها هزینه زیادی را متقبل میشوند تا وارد این رقابت
شده و شانس خود را برای جلب توجه چند میلیارد مخاطب این مراسم نسبت به
کشور و فرهنگشان بیازمایند.
ویژگی دیگر این رقابت تعداد داوران و رایدهندگان آن است. هر سال چند
هزار رای دهنده به داوری فیلمها میپردازند، برخی به اشتباه تصور میکنند
که اسکار یک فستیوال است. در فستیوالها داوران که توسط مدیر یا تیم
برگزارکننده فستیوال انتخاب میشوند و تعداد محدود و مشخصی هستند در
دورهای چند روزه فیلمها را میبینند و در انتها نتیجهها، حاصل تبادل
نظرات و بحث و گفتوگوی بین آنهاست. آنها میتوانند با صحبتها و
تحلیلهایشان همدیگر را مجاب کرده و به یک نتیجه جمعی برسند. در اسکار هیچ
نشست نهایی و تبادل نظری بین اعضا وجود ندارد و تاثیر رای هر رایدهنده به
اندازه همان یک رای است که ارسال میکند.
به نظر میرسد فضای اسکار امسال به آثار سینمای سیاسی معطوف است.
بیشتر آثار برتر موضوعات سیاسی دارند. این فضا را چگونه ارزیابی میکنید؟
امسال سه فیلم «لینکلن» از استیون اسپیلبرگ، «سی دقیقه بامداد» از کاترین
بیگلو و «آرگو» از بن افلک و تا اندازهای «جانگوی رها شده» از تارانتینو
داستانشان درباره سیاست است. بهجای فیلمهای سیاسی میتوان گفت فیلمهایی
درباره سیاست. این فیلمها درباره یک شخصیت سیاسی یا یک ماجرای سیاسی
هستند. هیچ کدام از این منظر که ضدیت، نقد یا چالشی با سیستم حاکم داشته
باشند، فیلم سیاسی به حساب نمیآیند. حتی فیلم «سی دقیقه بامداد» اگرچه نقد
ملایمی به رفتار آمریکاییها در خاورمیانه دارد، اما نهایتا موضوع اصلیاش
چنین نقدی نیست. به هر حال با حضور این فیلمها که بسیار پرمخاطب و
پرحاشیه بودهاند، طبیعی است که به نظر بیاید اسکار امسال چنین رنگ و بویی
دارد. بد نیست به نکتهای اشاره کنم؛ تصور و تحلیلی که عدهای از اسکار،
هالیوود و سینمای آمریکا دارند، تصوری است برآمده از اطلاعات پراکنده، ناقص
و کانالیزه شده. تصور اینکه همه سینماگران آمریکا چه آنها که در هالیوود
و استودیوها مشغولند، چه آن گروه که بهطور مستقل کار میکنند و همینطور
در مورد چندهزار اعضای آکادمی اسکار که بخش اکثریت آنها در ایالتهای
مختلف آمریکا و عده دیگری نیز در نقاط مختلف دنیا ساکنند یک پیکر واحدند و
تحت کنترل یک اتاق فکر مخوف که همه هم و غمش برنامهریزی برای تخریب ادیان و
فرهنگهای ملل دیگر و ترویج یک تفکر یا یک شیوه زندگی است، همان توهمی است
که سالها است در بسیاری زمینهها گریبان ما را گرفته. این بدان معنا نیست
که همه چندهزار اعضای آکادمی دغدغهشان تنهاوتنها هنر و سینماست و بیهیچ
پیشداوری، بیواسطه از منظر سینما با فیلمها روبهرو میشوند. قطعا بین
این چندهزار نفر مثل هرکجای دنیا تعدادی هم هستند که در داوریهایشان
تعصبات ایدئولوژیک، سلیقههای سیاسی یا منافع گروهی خود را دخیل میکنند.
همچنین تعدادی هم متاثر از کمپینهای تبلیغاتی فیلمها داوری میکنند، اما
اینکه همه اعضا چشمبسته و گوش به فرمان منتظر دستورالعمل اتاق فکری در
پشت پرده هستند تا به آنها در انتخابهایشان سمت و سو بدهند یک شوخی است.
یکی از کارگردانهای آمریکایی درباره این تصور میگفت اگر کسانی که این
تحلیل را دارند باخبر بودند چه میزان اختلاف سلیقه بین اهالی سینما و
کمپانیهای فیلمسازی وجود دارد، هیچگاه به چنین نتیجهای نمیرسند.
«آرگو» فیلمی است که امسال در اسکار و قبل از آن در محافل سینمایی
مورد توجه قرار گرفته است که درباره ایران است، نظر شما درباره این فیلم
چیست؟
فیلم متوسطی است که از نظر سینمایی بهزودی فراموش خواهد شد اما تصویری که
فیلم از مردم ایران میدهد در ذهنها میماند و این نکتهای است تلخ و
تاسفانگیز. علت مورد توجه قرار گرفتنش در بعضی رویدادهای سینمایی پیش از
اسکار و همچنین کاندیدا شدندش در برخی رشتهها چند دلیل روشن دارد. مهمتر
از همه اینکه فیلم بسیار پرفروش بوده و به لحاظ صنعتی یک تولید سودآور و
موفق به حساب میآید. اغلب در انتخاب بهترین فیلم این ویژگی از سوی
رایدهندگان که بخش قابل توجهی از آنها تهیهکنندگان هستند امتیاز بزرگی
به حساب میآید و در داوریشان تاثیرگذار است. علت پرفروش بودن آن هم ساده
است. روایت قهرمانپردازانه، استفاده از کلیشههای امتحان پس داده، به کار
بستن تعلیقهای سطحی، ارائه تصویر تکبعدی، سایهگونه و بدون پیچیدگی از
ضدقهرمانها باعث شده تماشاگر سادهپسند که حوصله بهکارانداختن
چرخدندههای ذهن خود را ندارد فیلم را بپسندد و با آن هیجانزده شود.
هرچند فیلم در خود آمریکا و اروپا از طرف گروههای نخبهتر چندان مورد توجه
قرار نگرفته است. عدم حضور این فیلم بین نامزدهای بهترین کارگردانی
معنادار است؛ پیداست کسانی که در بخش بهترین کارگردان رای میدهند (که
رایدهندگان اغلب کارگردان هستند) اقبال مخاطب عام و پرفروش بودن آن یک
امتیاز موثر در رایهایشان نبوده است. اما نکته دیگری که میتوان به آن
اشاره کرد، اگر از دید برخی تماشاگران غیرایرانی فیلم جذاب و سرگرمکننده
به نظر میآید نه بهخاطر ویژگیهای سینمایی آن، بلکه به خاطر ایده جالبی
است که فیلم براساس آن ساخته شده؛ ایده فراری دادن چند کارمند سفارت آمریکا
در بحبوحه آن روزگار در پوشش یک گروه فیلمسازی. آنها که فیلم مورد
توجهشان قرار گرفته، بیش از آنکه خود اثر برایشان جذاب باشد، طراحی
اینگونه نقشه فرار برایشان تازه و هیجانانگیز است، در واقع رایها را به
همان طراح نقشه فرار باید بدهند تا سازنده این اثر و نکته آخر اینکه از
کمپین تبلیغاتی بیسابقهای که کمپانی سازنده برای این فیلم شکل داده هم
نمیتوان گذشت. رقابت تبلیغاتی که بین کمپین این فیلم و فیلم «لینکلن» به
راه افتاده در تاریخ اسکار بیسابقه است. بهنظر میآید یک جنگ تبلیغاتی
پرهزینه بین دو کمپانی رقیب شکل گرفته، خوششانسی این فیلم در آن است که
سازنده فیلم رقیبش به دفعات در این رقابت حضور داشته و موفقیت کسب کرده
است. حضور اسپایلبرگ روی صحنه و دریافت جایزه بهترین فیلم برای برخی
رایدهندگان اتفاقی تکراری است و به اندازه حضور یک ستاره بهعنوان
تهیهکننده بهترین فیلم روی صحنه هیجانانگیز نیست. با این همه امیدوارم
وقتی که این مصاحبه خوانده میشود، فیلم برجسته «لینکلن» جایزه بهترین فیلم
را دریافت کرده باشد.
دریافت جایزه اسکار چه تاثیری بر فیلمهایی که همگی پیش از مراسم
اکران شدهاند و تکلیف فروششان روشن است میگذارد که بابت آن پخشکنندهها
حاضر به هزینه چندمیلیون دلاری برای برنده شدن در این رقابتند؟
در سه رشته بهترین فیلم، بهترین بازیگر زن و بهترین بازیگر مرد کسب موفقیت
تاثیر چشمگیری در سودآوری فیلمها دارد. این هزینهها در برابر درآمدی که
فیلمهای صاحب اسکار در این سه رشته در فروشهای دیویدی و اکرانهای مجدد
دارند ناچیز است. فیلم «The Artist» که سال گذشته به عنوان بهترین فیلم
انتخاب شد، در اکران عمومیاش یکمیلیون و 500هزار تماشاگر در فرانسه داشت،
تهیهکننده پس از کاندیدا شدن در رشتههای مختلف در اسکار فیلم را دوباره
در فرانسه اکران کرد. این فیلم در اکران مجدد توانست یکمیلیون و 500 هزار
تماشاگر دیگر را به سینماها بکشاند.
حضور یک جمع شش هزار و 500 نفره و یک رای از این تعداد چقدر
تاثیرگذار است؟ شاید در یک نگاه کمی و عددی چندان تاثیرگذار به نظر
نمیرسد، اما شاید از جنبههای دیگر موضوع فرق کند. نظر خودتان در اینباره
چیست؟
البته همه این چندهزار نفر برای همه کاندیداها در رشتههای مختلف رای
نمیدهند، در هر رشته هم یک رای به اندازه یک رای تاثیرگذار است. اما مجموع
این یک رایها میتواند نتیجه را منصفانهتر کند، من رشته بهترین
کارگردانی را برای رای دادن به کاندیداها انتخاب کردم چون به نظرم آمد
سلیقهام با کسانی که برای بهترین کارگردانی رای میدهند نزدیکتر است و
رای تاثیرگذارتری میتوانم داشته باشم.
فیلمهای منتخب شما در اسکار چه فیلمهایی بودند؟ آیا میان
نامزدهای اسکار فیلمی هست که شما به آن رای داده باشید؟ شانس آن در برنده
شدن چقدر است؟
انتخاب من در رشته بهترین کارگردانی فیلم «لینکلن» است و نظرم درباره
بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم خارجی، فیلم «عشق» از هانکه است.
شاید برای شما سخن از برخی نکتهها سخت به نظر برسد ولی همه اتفاقاتی که آن شب به شما و گروه «جدایی نادر از سیمین» گذشت برای بسیاری جای سوال دارد، مردم دوست دارند جزییاتی را که این خاطره مشترک را تکمیل میکند بدانند.
همه گروه میدانستند که ایرانیان بیشماری داخل و خارج از کشور تماشاگر
این مراسم خواهند بود و انتظاری را که برای کسب این موفقیت از سوی مردم
وجود داشت احساس میکردند. گروه ساعت سه بعدازظهر به سمت مراسم حرکت کردند،
پیش از آنکه وارد سالن بشویم و مراسم آغاز شود، تبریکها شروع شده بود،
در اسکار به هیچعنوان کسی از نتایج تا قبل از اعلام خبردار نمیشود، ولی
وقتی دیگر رقبای این بخش پیش آمدند و تبریک گفتند برای گروه ما عجیب بود.
از خانم "انیشکا هلند" که برای فیلم «in darkness» کاندیدا شده بود پرسیدم
علت این تبریک چیست، او گفت وقتی خود من به عنوان رقیب تو، رأیم را به فیلم
«جدایی نادر از سیمین» دادهام معلوم است که این فیلم منتخب خواهد بود،
بعدها شنیدهام او در گردهماییاي که برای تبلیغات فیلمش شکل گرفته بود هم
این جمله را که به فیلم «جدایی...» رای خواهد داد، عنوان کرده بود.
همان شب مایکل مور به پخشکننده فیلم گفته بود وقتی نام «یک جدایی» را
اعلام کردند و همه رقبا در کنار هم از جا بلند شدند، زیباترین تصویر مراسم
برایش شکل گرفته است، تصویر احترام همه ملتها به همدیگر.
جایزه اسکار شما از معدود موفقیتهای این سالها بود که شکل ملی
یافت و همه مردم خود را در این شادی شریک میدانستند و در واقع هر ایرانی
آن را متعلق به خود میداند. اما بر شما بهعنوان کسی که دریافتکننده آن
بودید در این یک سال چه گذشت؟ چه تغییری در مسیر فیلمسازی شما رخ داده است؟
آیا خوشبینانه است که بگوییم روند فیلمسازیتان از نظر حرفهای تضمین شده
است؟ شاید شما از دور بتوانید بیشتر در این زمینه بگویید که آیا دریافت
اسکار شما توانست تاثیری بر سینمای ایران بگذارد؟
شادی جمعی مردم ایران با طرز فکرهای مختلف و سلایق متفاوت که وجه مشترکشان
مهر به وطن و اهمیت آبرو و اعتبار سرزمینشان بود رنگ دیگری به این جایزه
داد، این اتفاق مرا صاحب اندوختهای والا و با ارزش کرد که همان مهر و محبت
مردم بود، اندوختهای که تا پایان عمر قدردان آن خواهم بود. در مسیر
فیلمسازیام تغییری ایجاد نشده است. من فیلمنامه جدیدم را پیش از این اتفاق
شروع کرده بودم، با همان سبک و سیاقی که همیشه کارکردهام. احساس نمیکنم
که چیزی تغییر کرده یا باید تغییر کند، شاید این اتفاق باعث شود که به لحاظ
امکانات با دست بازتری بتوانم کار کنم اما این به معنای تغییر در جنس
فیلمهایی نیست که خواهم ساخت، من در اینجا هم با وجود همه امکانات وسیعی
که در اختیار فیلم قرار گرفت همان نوع فیلمی را ساختم که در ایران
میساختم.
در رابطه با تاثیر این جایزه بر مسیر سینمای ایران برآورد شفافی ندارم،
اما معتقدم باعث انگیزه بیشتر در فیلمسازهای جوان و خودباوری در آنها
میشود.
دریافت جایزه اسکار ترمیم بخشی از غرور از دسترفته ایرانیان در
روزهایی بود که بهعنوان طالبان جنگ در جهان شناخته شدهاند، نکتهای که
شما به آن در مراسم اشاره داشتید و در آن به تغییر فضا کمک کردید. برای
نوشتن متن اسکار به این مسئله فکر کرده بودید؟
متاسفانه تصویری که امروز از ایران و ایرانی در افکار عامه مردم کشورهای
دیگر شکل گرفته تصویر خوشایندی نیست، هرچند بخشی از نخبگان و اندیشمندان
نگاهی واقعیتر دارند اما قضاوت غالب همان تصویر عبوس و تکبعدی است، در
اینکه چه میزان عوامل داخلی و چه مقدار رسانههای خارجی در شکل گرفتن این
تصویر از مردم ایران سهم داشتهاند و چه کسانی با رفتارها و کردارهای
ناشایست خود زمینه را برای چنین پیشداوریهایی نزد افکار عمومی دنیا فراهم
آوردند، ساعتها میتوان صحبت کرد، اما به هرحال ایرانیها چه داخل و چه
خارج از اینکه با چنین پیشداوریهایی مورد قضاوت قرار میگیرند همواره
رنج بردهاند. در ماههای باقی مانده تا مراسم اسکار کمتر مصاحبهای بود که
در آن درباره جنگ پیش رو سوالی به میان نیاید، پیشبینی وقوع جنگ بیرون از
ایران جدیتر بود تا داخل. پاسخم به این سوال مکرر همواره این بود که جنگ
خود یک مسئله است نه یک راهحل، احساس میکردم تصویری که از ایران و ایرانی
شکل گرفته زمینه روانی برای وقوع جنگ را در نزد افکار عمومی در بسیاری از
کشورها فراهم کرده، تاثیرگذارترین راه شکستن این پیشداوری و نگاه به مردم
ایران بود. صحبتهایی که در مراسم داشتم در این جهت بود.
سال پیش در همین موقع هیجان زیادی همراه ایرانیانی بود که دوستدار
فیلم شما بودند، فیلمی که در همین روزها جوایز زیادی را دریافت کرده بود،
شما دور از ایران بودید، داخل همان فضایی که زمانی برای سینمای ایران بسیار
دور از دسترس بهنظر میرسید. خیلی دوست داشتیم همان زمانها حس و حال شما
را بدانیم، الان این امکان فراهم شده است، میتوانید به نکتههایی در این
زمینه اشاره کنید؟
طبیعتا خوشحال بودم، مخصوصا وقتی میدیدم واکنشها به فیلم در خارج از
ایران کم و بیش شبیه همان واکنشهایی است که مردم در داخل ایران داشتند،
نزدیکی نگاه مردم، منتقدان و فیلمسازان در کشورهای مختلف برایم با ارزش
بود.
در تمام این سالها سینمای ایران افتخارات خود را بیشتر از
جشنوارههای اروپایی کسب کرده است، اما جایی که تجارت و هنر پیوند خورده
است، یعنی اسکار روی خوشش را به سینمای ایران با فیلم «یک جدایی» نشان داد،
فکر میکنید این مسیر میتواند برای سینمای ایران ادامه پایدا کند؟
قطعا، رسیدن فیلم «جدایی نادر از سیمین» به اسکار در ادامه همان مسیری بود
که فیلمسازان پیشرو، از قبل از انقلاب آغاز کردند و آرامآرام پیش آمدند و
راه را تا امروز نسل به نسل با همه فراز و فرودهایش هموار کردند. این مسیر
ادامه پیدا خواهد کرد.
شما اینبار فیلم خود «گذشته» را اتفاقا در جشنواره کن برای
نخستینبار نشان خواهید داد. بهعنوان محصولی ایرانی- فرانسوی، - این اتفاق
به دلیل کشور سازنده اثر شما رخ داده است یا در واقع برگشت سینمای ایران
است به روندی که در طول این سالها شما و کارگردانان دیگر دنبال کردهاید؟
حضور «گذشته» در جشنواره کن قطعی نیست. فیلم در مرحله تدوین است و اگر طبق
برنامه پیش برود در زمان مقرر آماده شود مثل هر فیلم دیگری حضورش در این
فستیوال منوط به انتخاب هیات انتخاب خواهد بود. تصمیم تهیهکننده فیلم
اکران هرچه زودتر آن است و در صورت حضور در فستیوال کن فرصت تبلیغاتی
مناسبی برای اکران فیلم فراهم میشود. سینمای ایران هم مانند دیگر کشورها
حضورش در رویدادهای بینالمللی سینمایی با فراز و فرود همراه بوده که کاملا
طبیعی است و بسته به فیلمهایی است که ساخته میشوند. معتقدم سینمای ایران
به اندازه کافی از فستیوالها جایزه و تقدیر دریافت کرده و باید از این
مرحله گذر کند و وارد مرحله بعدی بشود که جلب مخاطب گستردهتر است.
شما جمله مشهوری داشتید که بعد از فیلم «درباره الی» گفته بودید،
برای فراموش کردن موفقیتها به سراغ ساخت فیلم بعدی میروم و بعد از «جدایی
نادر از سیمین» هم این اتفاق افتاد. با توجه به تجربه اسکار و اینکه
دریافت اسکار تقریبا سقف آرزوهای یک سینماگر ایرانی میتواند باشد، آیا
درباره فیلم «گذشته» و واکنش مخاطبان نگران نیستید؟
این سوالی است که بعد از «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» هم پرسیده میشد.
آن موقع هم نگرانیهایی وجود داشت و به من هم منتقل میشد، اما مایل نیستم
به خاطر این نگرانیها از لذت نوشتن و ساختن فیلم و حضور در کنار دوربین
صرف نظر کنم، همیشه بلافاصله بعد از چنین اتفاقاتی بیمعطلی کار بعدی را
شروع کردهام اینبار خوشبختانه و ناخواسته کار بعدی پیش از دریافت این
جوایز آغاز شد، من شهریور ماه سال پیش نوشتن «گذشته» را شروع کردم و درست
در هیاهوی این اتفاقات نسخه اول این فیلمنامه آماده شد.
این دغدغه که هر فیلم بتواند کاملتر و پختهتر از فیلم قبلی باشد، برای
خیلی از فیلمسازها وجود دارد اما چارهای نیست، نمیتوان متوقف ماند، باید
جلو رفت و وقت کوتاهی که در اختیار است را تلف نکرد.
آیا امروز به عنوان یک سینماگر جهانی همچنان سینمای ایران را با معیارهای آن در نظر دارید؟
در این فیلم هم به همان شیوه فیلمهای قبلیام کار کردهام، همیشه
اینگونه نوشتهام و اینگونه ساختهام. مایل نیستم به بهانه تغییر فضا،
فیلمساز دیگری شوم.
پس «گذشته» در ایران اکران خواهد شد؟
تلاشم این است که فیلم همزمان با کشورهای دیگر در ایران هم اکران شود.
فیلم بعدیتان را در ایران خواهید ساخت یا خارج از ایران؟
ترجیحم این است که فیلم بعدی را در ایران بسازم، داستان اولیه آن هم آماده
است که در صورت مهیا شدن شرایط، آن را شروع خواهم کرد، در غیر این صورت
مشغول داستان دیگری که بیرون از ایران اتفاق میافتد، خواهم شد.
به نظر بسیاری از جوانان ما ایرانی بودن سد راهشان است، آیا این اتفاق در مقیاسی دیگر برای شما میافتد یا نه؟
به هیچ عنوان. ملیت و فرهنگ مانع و سد راه کسی نمیتواند باشد. ممکن است
شرایط سیاسی، اجتماعی راه را دشوار کند اما این ارتباطی به هویت ملی و
فرهنگی ندارد، ما در برخورد با هویت ایرانی خود همواره در یک حرکت پاندولی
بین خودشیفتگی و خودباختگی در نوسانیم. گاهی چنان خود را برتر و بزرگتر
میبینیم که گویی سرنخ همه پیشرفتهای جهان به گوشهای از تاریخ ما متصل
است و جهانیان وامدار تمدن ایرانی ما هستند و هم زمان آنچنان خود را
حسرتمندانه مرعوب دیگران میبینیم که گویی مردمانی هستیم بیهیچ گذشته و
اندوخته ملی. انگار دیگران بری از نقص و اشتباه بوده و هستند و هر آنچه پیش
از این در این سرزمین رخ داده و رخ میدهد غلط بوده و بیثمر، اینها دو
روی یک سکهاند. تحقیر دیگران از سر خود بزرگبینی و ابهت بخشی به آنها
از سر خود کوچک پنداری. استعدادها و تواناییهای فردی خود را در مقایسه با
مردم دیگر کشورها دستکم میگیریم یا اگر بر آن آگاهی داریم به بهانه
شرایط سخت به کار نمیبندیم ما مدام در حال مقایسه خودمان با دیگران هستیم.
گویی که آنها میزان و مقیاسی هستند بر سنجیدن مقدار موفقیتها و
شکستهایمان.
محصولی که این خودشیفتگی و خودباختگی سالها است در دامان ما گذاشته، توهم
است؛ توهم نسبت به مردمان سرزمینهای دیگر. شناخت غرب، نه بر مبنای
استنتاجهای رسانههای داخلی و بیرونی و پیشداوریهای توهمآلود و تعصبات
سیاسی، راهی است که دیر یا زود باید طی شود، تا نه با دهانهای باز مقهور و
مسحور آنان بود و نه برای طول تاریخ کینه کپک زده آنان را بر دل خود
کشید.
برای کارگردان ایرانی برنده اسکار چه درهایی باز میشود که قبلا گشوده نبوده است؟
بستگی دارد که کارگردان منتظر گشایش چه درهایی باشد. اتفاقی که بهطور
معمول برای فیلمسازان در چنین موقعیتی میافتد مهیا شدن امکانات موثرتر
برای فیلمهای بعدی، پا یشنهاد ساخت فیلم از سوی تهیهکنندگان کشورهای
مختلف و افزایش تعداد تماشاگران فیلمهای بعدیشان در جهان است.
در این مدت آیا سینمای ایران را دنبال کردهاید؟ وضعیت کنونی
سینمای ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ افق پیشروی سینمای ایران را چگونه
میبینید؟
در این یکسالونیم که به دلیل نوشتن فیلمنامه و ساخت فیلم جدیدم کمتر در
ایران بودهام و خیلی از فیلمها را ندیدهام. آخرین فیلمی که دیدم «پله
آخر» از علی مصفاست که آن را دوست داشتم. در سینمای ایران هرگاه نسیمی از
آزادی، هرچند خرد و اندک وزیده است، یکیدو سال پس از آن فیلمهای شاخص و
ماندگاری را شاهد بودهایم. متاسفانه با وجود همه استعدادها و تواناییها و
خلاقیتهایی که بیهیچ تعصب و اغراقی از سطح توانایی و داشتههای
سینماگران بسیاری از کشورها برتر است امروز به سختی شاهد فیلمهای به
یادماندنی هستیم. برای قدم برداشتن به سمت ساخت یک اثر درخور و شایسته بیش
از هر چیز به «شور» نیاز است. «شور» همان نیرو و انگیزه است که از امید به
بهبود شرایط فردا نسبت به امروز بر میآید، خاموش شدن شعله امید، هیجان و
شور فیلمسازی را آرامآرام راکد و خموده میکند. تا زمانی که نگاه به هنر
نگاهی ابزاری و کاربردی است در بر همین پاشنه خواهد چرخید. نگاهی که
استقلال هنر را باور ندارد و همواره آن را ابزاری در خدمت تبلیغ یا تخریب
مقولهای دیگر میپندارد، همه پسوندها و پیشوندهایی که در کنار واژه «هنر»
قرار میگیرند حکایت از این نگاه دارند.
شما در تمام این مدت که از ایران دور بودید اما همواره به
اتفاقاتی که در ایران میافتاد توجه داشتید چه زلزله آذربایجان، چه بحثهای
قومیتی افغانها در برخی شهرهای ایران و چه برخی از رویدادهای سیاسی. این
وجه فعالیت و نگاه شما به جامعه برای ایرانیان کمتر دیده و شنیده شده بود.
آیا دوری از وطن این نیاز به همراهی را به وجود میآورد یا این دغدغهها
برگرفته از نگاه اجتماعی شما بود که در فیلمهایتان هم منعکس میشد یا دلیل
دیگری دارد؟ و ناخودآگاه این مسئولیت را برگردن خود احساس میکردید؟
من هم مثل بسیاری از مردم نسبت به سرنوشت کشورم حساسم و برای این حساسیت یک دلیل بیشتر وجود ندارد و آن هم ایرانی بودن است.
مهاجرت که دغدغههای این روزهای بسیاری از طبقه متوسط ایرانی است،
نکتهای که شما در «جدایی نادر از سیمین» هم به آن اشاره کردید و این بار
هم به شکل پیشرفتهتری به آن پرداختهاید، چقدر نیازهای جامعه در انتخاب
موضوعات شما تاثیر دارد؟
البته فیلم درباره مهاجرت یا مهاجران ایرانی نیست، موضوع کاملا متفاوتی
دارد. اما در مورد سوال شما، طبیعتا در محیطی که رشد میکنید منبع تغذیه
تان شرایط پیرامونی شماست و قطعا نیازها، بحرانها و رنجهای اجتماعی که در
آن زندگی میکنید، شما را تحتتاثیر قرار میدهند و همواره با شما خواهند
بود.
از فضای پشت صحنه فیلم «گذشته» بگویید و همکاری گروه ایرانی و فرانسوی.
فضای بسیار آرام و محترمانهای بود. از همان روزهای اول فیلمبرداری احساس
اینکه تعدادی گروه ایرانی و تعدادی دیگر فرانسوی هستند از بین رفت، همه
یک گروه بودند، بسیار صمیمی و پر انگیزه. برای من هم مانند همه گروه خاطره
زیبایی از آن دوران باقی ماند.
و شاید یک سوال کلیشهای که در نهایت آرزوی ما نیز هست فکر
میکنید با فیلم «گذشته» و داستان تکان دهندهاش سال دیگر نماینده ایران
در اسکار باشید؟ امیدوارم در اسکار باشید حتی اگر بهعنوان نماینده فرانسه
انتخاب شوید!
صحبت درباره این موضوع خیلی زود است اما اگر قصد حضور در این رقابت باشد،
برای من دلپذیرتر است که فیلم به عنوان نماینده ایران معرفی شود،
تهیهکننده فیلم هم متعهد شده است. اگرچه هیچ سرمایهگذار ایرانی در این
فیلم سهیم نیست، اما به درخواست من به عنوان محصول مشترک دو کشور معرفی
خواهد شد و تهیهکننده متعهد شده در صورت تصمیم معرفی فیلم به اسکار از طرف
هر دو کشور اولویت با کشور ایران باشد. |
|||
پیکر عسل بدیعی جهت اهدای اعضا به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل شد
سرفصل : در حاشیه سینما | منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار خلاصه مطلب : پیکر بازیگر جوان سینمای ایران عسل بدیعی برای اهدای اعضای بدن به بیمارستان مسیح دانشوری انتقال یافت. پیکر بازیگر جوان سینمای ایران عسل بدیعی برای اهدای اعضای بدن به بیمارستان مسیح دانشوری انتقال یافت.
به گزارش فارس، مهدی احمدی تهیهکننده باسابقه سینمای ایران که در
بیمارستان لقمان حضور داشت در این باره گفت: مرگ مغزی مرحومه عسل بدیعی
بازیگر سینما و تلویزیون توسط پزشکان تایید شد و تا دقایقی دیگر به
بیمارستان مسیح دانشوری برای آزمایشات اولیه جهت اهداء اعضا به بیماران
نیازمند انتقال پیدا میکند.
وی درباره مراسم خاکسپاری این هنرمند گفت: پس از انجام اهدای اعضا، مراسم خاکسپاری این هنرمند بعد از تعطیلات نوروز انجام میشود.
بنابر این گزارش، عسل بدیعی روز گذشته به دلیل مشکل تنفسی به بیمارستان منتقل شد و ظهر امروز به دلیل ایست قلبی و تنفسی درگذشت.
اولین نقش آفرینی عسل بدیعی در فیلم «بودن یا نبودن» با موضوع پیوند
اعضا بود و خودش در زمان حیات عضو فعال این جمعیت بود و به همین دلیل
خانوادهاش هم علاقمند هستند تا طبق نظر آن مرحومه عمل کرده و اعضایش را به
بیماران نیازمند اهدا کنند. |
صدرنشینی فیلم دهنمکی؛ قربانی شدن «قاعده تصادف» بهنام بهزادیگزارش جدول فروش گیشه در اکران نوروزی سینماها
سرفصل : جدول فروش سینمای ایران | منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار خلاصه مطلب : با گذشت 17 روز از آغاز اکران نوروزی سینماها، فیلم «رسوایی» ساخته مسعود دهنمکی با فروش بیش از 1 میلیارد تومان در سراسر کشور، عنوان صدر نشینی گیشه را به خود اختصاص داده است. این در حالی ست که فیلم «قاعده تصادف» دومین ساخته سینمایی بهنام بهزادی که در سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر درخشید، با فروش 110 میلیون تومانی در رده آخر جدول گیشه سینماهای کشور قرار گرفته است. ه گزارش سینمانگار، با
گذشت 17 روز از آغاز اکران نوروزی سینماها، فیلم «رسوایی» ساخته مسعود
دهنمکی با فروش بیش از 1 میلیارد تومان در سراسر کشور، عنوان صدر نشینی
گیشه را به خود اختصاص داده است. این در حالی ست که فیلم «قاعده تصادف»
دومین ساخته سینمایی بهنام بهزادی که در سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر
درخشید، با فروش 110 میلیون تومانی در رده آخر جدول گیشه سینماهای کشور
قرار گرفته است.
همچنین انیمیشن «تهران 1500» به کارگردانی بهرام عظیمی نیز تا شب گذشته
620 میلیون تومان فروخته است تا همچنان در رده دوم گیشه سینماهای کشور
باقی بماند.
فیلم سینمایی «حوض نقاشی» ساخته مازیار میری نیز تا شب گذشته 300 میلیون تومان فروخته است.
فیلم سینمایی «رژیم طلایی» چهارمین ساخته بلند رضا سبحانی با 120 میلیون
تومان فروش در تهران و 42 میلیون تومان در شهرستان، جمعا 162 میلیون تومان
فروخته است.
همچنین فیلم سینمایی «قاعده تصادف» ساخته بهنام بهزادی با 110 میلیون تومان فروش در رده آخر جدول اکرانهای نوروزی قرار دارد.
داستان فیلم سینمایی «رسوایی» آخرین ساخته مسعود دهنمکی از این قرار است
که، افسانه دختر بدنام محل است که مورد توجه همسایهای از اهالی است. این
دختر به دلیل بدهیهای خود و پدرش در آستانه فروپاشی اخلاقی است او پس از
ربودن سفتههای پدرش به هنگام فرار با حاج یوسف روحانی زاهد محل آشنا
میشود و …
در این فیلم اکبر عبدی، الناز شاکردوست، محمدرضا شریفینیا، کامران تفتی،
مریم کاویانی، امیر دژاکام، امیر نوری، اسماعیل خلج، مجید مشیری، آرزو
افشار، تینا آخوندتبار، مهسا کامیابی، ارسلان قاسمی، عباس محبوب، محبوبه
بیات، ابوالفضل همراه، فرامرز روشنایی، اسدالله یکتا، مختار سائقی، مجید
شهریاری، یوسف قربانی، داوود ناقور، احمد جلیلنژاد، محبوبه تقویت، علی
خیامی، مجتبی امینی، کمال سید محسن، ملیکا شعبان و … به ایفای نقش
پرداختهاند.
انیمیشن «تهران 1500» به کارگردانی بهرام عظیمی که شهر تهران را در سال
1500 شمسی به تصویر میکشد، از شخصیت و کاراکترهای بازیگران مشهور سینما
هدیه تهرانی، بهرام رادان، مهران مدیری، گوهر خیراندیش، مهتاب نصیرپور،
محمدرضا شریفینیا، حبیب رضایی و حسام نوابصفوی بهره گرفته شده و این
بازیگران نقشهای خود را دوبله کردهاند.
فیلمنامه «تهران 1500» را امیر مسعود علمداری و بهرام عظیمی با مشاوره
محمد رحمانیان، پیمان معادی و حبیب رضایی نوشتهاند. فیلم در ژانر کمدی
است و داستان آن درباره گذشته و حال پیرمردی 160 ساله به نام اکبر آقا
(مهران مدیری) است و زمان داستان 15 روز قبل از تحویل سال 1500 هجری شمسی
است. در سال 1500 رباتها در کنار مردم زندگی میکنند و آدم های پولدار
میتوانند با امکانات پیشرفته پزشکی تا 160 سال زندگی کنند!
فیلم سینمایی «رژیم طلایی» چهارمین ساخته بلند رضا سبحانی و به تهیه
کنندگی حسین فرحبخش، داستان فیلم «رژیم طلایی» با نام قبلی «خوابهای
طلایی» که مضمونی طنز در فضای اجتماعی دارد به موضوع مهریههای سنگین و
غیرمعقول میپردازد. این فیلم داستان زن و شوهری را روایت میکند که به
اندازه وزن زن و مرد مهریه در نظر گرفته شده است.
در این فیلم بازیگرانی از جمله: مهدی هاشمی، مریلا زارعی، امین حیایی،
پروین ملکی، صنم سجادیان، حسین قورچی، انوشیروان نعیمی، نازنین لواسانی،
حسین لواسانی، مجید علیزاده، اشکان هورسان، آرش راد، علی مددی و حیدر
علیزاده به ایفای نقش پرداختهاند.
فیلم سینمایی «قاعده تصادف» به کارگردانی بهنام بهزادی داستان تعدادی از
جوانان است که میخواهند برای اجرای یک تئاتر به خارج از کشور بروند ولی
مخالفت پدر یکی از اعضای گروه برای آنها دردسرهایی به وجود میآورد. این
فیلم سعی دارد دغدغههای نسل جوان و ارتباط این نسل با والدینشان را به
تصویر بکشد.
همچنین در این فیلم اشکان خطیبی، مهرداد صدیقیان، بهاران بنی احمدی، روشنک
گرامی، الهه حصاری، امیر جعفری، سروش صحت و ... به ایفای نقش
پرداختهاند. |

گفتني است، عمل جراحي اهداي عضو چهارشنبه در بيمارستان مسيح دانشوري انجام مي شود.
سینمانگار با تاسف فراوان این خبر تلخ را به مخاطبانش اعلام می کند:عسل بدیعی بازیگر جوان سینما درگذشت
سرفصل : خبرهای ویژه | منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار خلاصه مطلب : عسل بدیعی بازیگر جوان سینما و تلویزیون کشورمان دقایقی پیش و در سن 36 سالگی در بیمارستان لقمان تهران درگذشت. به گزارش سینمانگار، عسل بدیعی بازیگر جوان سینما و تلویزیون کشورمان دقایقی پیش و در سن 36 سالگی درگذشت. عسل بدیعی که از روز گذشته و بر اثر مسمومیت دارویی در بیمارستان لقمان تهران بستری شده بود، دقایقی پیش و به دلیل ایست قلبی چشم از دنیا فرو بست.
بدیعی پیش تر و در زمان حیاتش فرم اهدا اعضای بدنش را پر کرده بود و به همین دلیل اعضاء بدن وی به بیماران نیازمند اهدا خواهد شد.
عسل بدیعی که سی و ششمین بهار زندگی اش را طی می کرد، متولد سال 1356 در
تهران بود. وی با بازی در فیلم «بودن یا نبودن» ساخته کیانوش عیاری و محصول
سال 1375 وارد عرصه سینما شد. از جمله فیلمهایی که بدیعی در آنها به ایفای
نقش پرداخته بود، می توان به «دستهای آلوده»(۱۳۷۹)، «هفت پرده»(۱۳۷۹)،
«از صمیم قلب»(۱۳۸۲)، «شمعی در باد»(۱۳۸۴)، «پروانهای در مه»(۱۳۸۵)،
«سربلند»(۱۳۸۷) اشاره کرد.
زمان مراسم خاکسپاری عسل بدیعی هنوز اعلام نشده و احتمالا پس از تعطیلات نوروزی مراسم تشییع این هنرمند اجرا خواهد شد.
سینمانگار وآنسوی شب بازیگری درگذشت عسل بدیعی را به خانواده آن مرحومه و جامعه ی سینمایی و فرهنگی کشور تسلیت عرض می نماید
|
از بهارش پیدا بود!
سرفصل : گزارش ویژه | منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار خلاصه مطلب : جمشید خاوری: سینمای ایران در سال 1391 روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت و استفاده از ضرب المثل معروفِ «سالی که نکوست از بهارش پیداست» که مفهمومی کنایه آمیز دارد؛ به خوبی بیانگر این نکته است که سال گذشته، سال خوبی برای سینمای ایران نبود. این را هم از آمار و ارقام فروش فیلمها می توان فهمید و هم از دعواها، جبهه گیری ها، بیانیه ها، اعتراضها و باقی اتفاقهایی که بطور خلاصه آنها را مرور می کنیم. سینمانگار: جمشید خاوری: سینمای ایران در سال 1391 روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت و استفاده از ضرب المثل معروفِ «سالی که نکوست از بهارش پیداست» که مفهمومی کنایه آمیز دارد؛ به خوبی بیانگر این نکته است که سال گذشته، سال خوبی برای سینمای ایران نبود. این را هم از آمار و ارقام فروش فیلمها می توان فهمید و هم از دعواها، جبهه گیری ها، بیانیه ها، اعتراضها و باقی اتفاقهایی که بطور خلاصه آنها را مرور می کنیم: حاشیه های اکران نوروزی
از بین فیلمهایی که نوروز 91 اکران شدند پس از چند روز، دو فیلم «گشت
ارشاد» و «زندگی خصوصی» با اینکه فروش خوبی هم داشتند به دلیل اعتراض گروه
انصار حزب الله، از پرده پایین کشیده شدند. معترضین حرفشان این بود که این
دو فیلم، مخالف موازین اسلامی و مغایر با ارزشها هستند. بعد از این اتفاق،
مسوولین وزارت ارشاد هیچ حمایتی نکردند و پای امضای خود نایستادند (آنها
قبلاَ با دادن پروانه ی نمایش، رسماَ اعلام کرده بودند «گشت ارشاد» و
«زندگی خصوصی» برای نمایش عمومی مشکلی ندارند. انتظار میرفت دستگاهی که
مجوزی میدهد بتواند از مجوز خود دفاع کند. اما چنین اتفاقی نیفتاد)
![]() حوزه ی هنری وارد می شود!
بعد از آن اتفاقها، حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی ـ که ید طولایی در
ساخت و نمایش آثار سینمایی دارد و اکثر سینماهای کشور را نیز مدیریت می کند
ـ لیست سیاه داد و اعلام کرد به چند فیلم (من همسرش هستم، پل چوبی، برف
روی کاج ها، بی خود و بی جهت، پذیرایی ساده و من مادر هستم) اجازه ی نمایش
در سینماهای خود را نخواهد داد (به دليل محتواي آنها كه رواج دهنده عشقهاي
مثلثي، حق خيانت متقابل زن و شوهر و عاديسازي روابط و دوستي بين دو
نامحرم است!) اقدامی که اوضاع بغرنجِ سینما را دشوارتر کرد و سینمای ایران
قربانی اختلافات سیاسی شد. گفته می شود بخاطر اینکه سجادپور(مسوول سابق
اداره نظارت و ارزشیابیِ معاونت سینمایی) اجازه نداده فیلم «بوسیدن روی
ماه» که از تولیدات حوزه ی هنری است در نوروز91 اکران شود مسوولین حوزه ی
هنری در اقدامی متقابل، کاری کردند که ارشاد برای نمایش فیلمهایش با کمبود
سالن مواجه شود!
![]() مدتی بعد حوزه هنری اعلام کرد قصد دارد با تولید چند فیلم، الگو سازی کرده و نشان دهد که چگونه می توان «فیلم خوب و مناسب» برای خانواده ها تهیه کرد؟ وزارت ارشاد هم در اقدامی عجیب (بعد از آن دعواها) گفت بدون بررسی فیلمنامه به حوزه هنری پروانه ساخت می دهیم! و این چنین بود که فیلمهای «تاج محل»، «خسته نباشید»، «میهمان داریم» و «حوض نقاشی» با بودجه ی حوزه هنری ساخته شدند.
اتحاد اهالی سینما
شاید کمتر کسی فکر می کرد اهالی سینمای ایران ـ علارغم اختلافات درونی
وصنفی ـ علیه مسوولین اجرایی و مدیران فرهنگی، متحد شده و موضع مشابهی
بگیرند. بعد از اقدام حوزه هنری در عدم اکران برخی فیلمها، دفاتر پخش فیلم
بخش خصوصی نیز متقابلاَ ارائه فیلم به سینماهای حوزه هنری را تحریم کردند:
«بدیهی است همانگونه که حوزه به خود حق میدهد که از نمایش برخی فیلمها
خودداری کند، صاحبان فیلم و به نمایندگی آنان دفاتر پخش فیلم نیز حق دارند
که فیلمهایشان را برای نمایش به سینماهای این نهاد که رفتاری فراقانونی
دارد، ارائه نکنند» این تصمیم با حمایت انجمن تهیه کنندگان مستقل سینمای
ایران، کانون کارگردانان و چند تشکل صنفی دیگر روبرو شد.
![]() ماجرای سینما آزادی
وضعیت مالکیت سینما آزادی تهران با دیگر سینماها متفاوت است. قبلاً صرفاً
تحت اختیار حوزه بود اما بعد از آن آتش سوزی مهیبِ چند سال پیش؛ شهرداری
تهران اقدام به بازسازی اش نمود و حالا مثل دیگر پردیس های شهرداری، ظاهری
شیک و کارکردی چند منظوره (با 5 سالن نمایش) دارد.
اما «چرا سینما آزادی اینقدر مهم است؟» این سینما یکی از قطب های فروش
فیلم در تهران (و حتی کل کشور) به شمار می آید که به علت موقعیت جغرافیایی
اش تماشاگران زیادی دارد. به همین دلیل نیز اکثر پخش کننده ها سعی می کنند
با مجموعه سینماهایی قرارداد اکران فیلمشان را ببندند که سرگروهشان «آزادی»
است. تحریم سینماهای حوزه از سوی سینماگرانِ بخش خصوصی، بالاخره گریبان
سینما آزادی هم گرفت. اعضای شورای صنفی نمایش، جمعی از سینماداران،
پخشکنندگان و تهیهکنندگان سینمای ایران در نامه ای خطاب به وزیر ارشاد
گفتند:« ما با هم، هم قسم می شویم چنانچه فیلمی چه از بخش خصوصی و چه از
بخش دولتی در سینماها و حوزه از جمله آزادی بدون رضایت شورای صنفی اکران
شود ما آن فیلم را در سینماهایمان به اکران درنخواهیم آورد. »
این کار، اعتراض مسوولین شهرداری تهران را در پی داشت و وزیر ارشاد شخصاً دستور رفع تحریم سینما آزادی را صادر کرد اما شورای صنفی حرف وزیر را نپذیرفت تا این کلاف، سر در گم تر شود و دود این اختلافات به چشم فیلمسازانی برود که شاهد شکست فیلمشان در اکران بودند بدون اینکه کسی به فکر ضرر و زیان آنها باشد! ![]() سینما ضرر کرد...
اما بخوانید پیامدهای این اختلافات که حبیب کاوش سخنگوی شورای صنفی نمایش
در گفتگو با ایلنا مطرح کرده: «عملکرد حوزه هنری باعث شد دو بخش اصلی
سینمای ایران یعنی مخاطب و تولید دچار ضرر شود و بدنبال آن ریزش مخاطب
بوجود آمد. تماشاگر متوجه شد که فیلمهایی که امروز در حال اکران است؛
فیلمهایی نیست که درد وی را بگوید و از سینما قهر کرد. همچنین این رفتار
حوزه هنری باعث شد تا ارشاد سختگیری بیشتری درباره فیلمها انجام دهد و در
دادن پروانه ی ساخت، محکمتر برخورد کند و از طرف دیگر فیلمسازان نیز دچار
خود سانسوری شدند.»
رکوردی منفی و تامل برانگیز
روال معمول اکران در سینماهای کشور اینگونه است که بطور همزمان پنج یا شش
فیلم در سینماها به نمایش در می آیند اما شلوغی صف اکران باعث شد که در
مقطعی، چهارده فیلم بطور همزمان روی پرده باشند که متاسفانه پدیده ی «فیلم
سوزی» را رقم زد. (چون به هر فیلم، تعداد سینماها و سانسهای کمتری می رسید؛
فروش فیلمها به شدت پایین بود) البته عده ای این پدیده را به سوء مدیریتِ
معاونت سینمایی ارشاد ربط می دهند که زمانی بدون حساب و کتاب، پروانه ی
ساخت صادر می کردند تا پُـز بدهند و بگویند در دوره ی مسولیت ما تولیدات
سینما اینقدر افزایش داشته! بدون اینکه به تعداد معدود سینماهای کشور و
چگونگی اکران فیلمها فکر کنند!
![]() جنجالهای پرمخاطب
«بی خود و بی جهت» و «من مادر هستم» که پائیز اکران شدند، جزو فیلمهای
تحریمی حوزه بودند اما حاشیه های ایجاد شده پیرامون این فیلمها ـ مخصوصاً
من مادر هستم ـ باعث شد که علارغم در اختیار نداشتن سینماهای زیاد، به فروش
قابل توجهی دست پیدا کنند. این بار اما مسوولین وزارت ارشاد، پای امضای
خود ایستادند و در جواب معترضانی که علیه فیلم جیرانی جلوی ساختمان وزارت
ارشاد تجمع کرده بودند گفتند فیلم مذکور را از پرده پایین نمی کشیم. شمقدري
خطاب به انصار حزب الله گفت : «حزب اللهيترين فيلمنامهتان را بياورید،
ما نخوانده به آن مجوز ميدهيم تا به همه ياد بدهید فيلم حزباللهي چگونه
است؟ اما اگر ناتوان هستید بگذارید اهالي سينما كارشان را بكنند. اگر كسي
دغدغه و نگراني دارد ميتواند بيايد مشاركت كند و پیشنهاد بدهد، قطعا ما
حمايت ميكنيم.»
این حاشیه ها و اعتراضها تا آنجا پیش رفت که فرج سلحشور در یک اظهار نظر
جنجالی گفت: «خون فریدون جیرانی و رضا کاهانی حلال است و من شک دارم این
فیلمسازان، مسلمان باشند» البته بعدها وی اعلام کرد که نگفته این دو نفر،
مفسد فی الارض هستند!
![]() بیانیه ی کانون کارگردانان
اوایل دیماه نیز کانون کارگردانان سینمای ایران با انتشار بیانیهای نسبت
به وضعیت فعلی سینما ابراز نگرانی کرد: «کسانی که با شعار ریلگذاری تازه
برای قطار سینمای ایران پا به میدان گذاشتند در خوشبینانهترین حالت، از
سر ناآگاهی مسیری را در پیش گرفتند که اگر هر چه زودتر چارهای اندیشه نشود
قطاری باقی نمیماند که نیازی به ریل گذاری باشد. شعار شفاف سازی و
مبارزه با شاه نشینان و رانت خواران تنها سپری بود برای رانتخواران جدید،
انبوهی از پروژههای فاخر!! و نازل تولید شده در دفاتر نزدیکان به قدرت،
گواه مدعای ما است. انحلال تنها نهاد صنفی اهالی سینمای ایران و تولید صنوف
دستساز، تنها و تنها سینمای ایران را چند پاره کرد و دریغ از یک شعار
وحدت طلبانه که گویا برای آقایان این آشفتگی بهترین بستر برای اجرای ریل
گذاریشان بود.»
جشنواره ی محافظه کار
سال 90 در روزهای برگزاری جشنواره ی فیلم فجر، منوچهر محمدی در برنامه ی «هفت» حرفی زد که به نوعی جرقه ی آتش این جنجالها محسوب می شود. او خطاب به وزیر ارشاد (که مهمان برنامه بود) گفت این چه جشنواره ایست که 15 فیلم با موضوع خیانت در آن حضور دارد؟
همین باعث شد امسال، برگزار کنندگان جشنواره، محتاطانه تر و محافظه کارانه
تر قدم بردارند و از ترسِ جنجالهای احتمالی، بعضی فیلمها را به جشنواره
راه ندهند. دبیر جشنواره نیز با افتخار(!) اعلام کرد که امسال فیلمهای
«مساله دار» در جشنواره نداشتیم.
نکته ی دیگر درباره جشنواره ی سی و یکم، کم رنگ شدن بخش خصوصی و وفور فیلمهای سفارشی و تولیدات دولتی بود. در اختتامیه نیز ـ همانگونه که پیش بینی می شد ـ بیشترین سیمرغها به فیلمهای دولتی رسید. ضمن اینکه محصولات حوزه ی هنری (مثل خسته نباشید و حوض نقاشی) بخاطر اختلافاتی که از قبل وجود داشت مورد بی مهری قرار گرفتند. ![]() خانه سینما و سازمان سینمایی
«خانه ی سینما» نهادی که توسط سینماگران برای انجام فعالیت های صنفی تشکیل
شده بود در دور دومِ ریاست جمهوری احمدی نژاد، با خطر مواجه شد. جواد
شمقدری (معاونت سینمایی وزارت ارشاد) نیز بیش از پیش با خانه سینما و هیات
مدیره ی وقتِ آن دچار مشکل شد (گویا به دلیل اختلافات سیاسی پس از
انتخابات88) و با کمک علیرضا سجادپور این خانه را تعطیل کرد. بعد از آن بود
که شمقدری از طرح ویژه ی خود ـ یعنی سازمان سینمایی ـ رو نمایی کرد و با
تشکیل «شورای عالی سینما» این مسیر را هموار نمود. قرار شد که معاونت
سینمایی ارشاد به یک سازمان تبدیل شود و فعالیتهای خانه ی سینما نیز در دل
مجموعه ی جدید ادامه یابد. چیزی که دست اندرکاران خانه سینما با آن مخالفند
و حتی جعفری جوزانی (نماینده ی رئیس جمهور در کمیته ساماندهی) ابراز
امیدواری کرده به زودی خانه ی سینما ـ طبق روال سابقش ـ بازگشایی شود. برخی
بر این باورند که استعفای سجادپور از سمتِ خود، باعث شده نگاه های منفی به
خانه ی سینما روز به روز کمتر شود.
![]() شکـایات و مکـافات
جمعی از انصار حزب ا.. با استناد به ماده ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی از جواد
شمقدری معاونت سينمايی وزارت ارشاد اسلامی به عنوان مسئول ارائه مجوز به ۴
فيلم «برف روی كاجها»، «پل چوبی»، «من مادر هستم» و «من همسرش هستم» و
اكران عمومی آن در سينماهای كشور شكايت کردند.
به دنبال آن، سازمان سینمایی از ستاد اجرایی انصار حزب الله و همچنین
مدیرمسوول نشریه و سایت یالثارات به دلیل افترا، توهین و نشر شکایت کرد.
از طرف دیگر پس از جنجالهایی که پیرامون فیلم «یک خانواده محترم» بوجود
آمد، سازمان سینمایی از محمد آفریده؛ تهیه کننده و مسعود بخشی؛ کارگردان
این فیلم شکایت کرد. دلیل شان هم این بود که فیلم مذکور بدون پروانه ساخت و
نمایش و بدون اطلاع وزارت ارشاد ساخته شده و در جشنواره های خارجی به
نمایش درآمده است.
به دنبال صحبتهای توهین آمیز فرج سلحشور علیه بازیگران زن سینمای ایران،
هجده نفر از این بازیگران از وی در شعبه نهم دادگاه رسانه شکایت کردند.
![]() تحریم اسکار از سوی ایران
در حالیکه فيلم «يه حبه قند» ساخته رضا ميركريمي به عنوان نماينده سينماي
ايران در جوايز اسكار 2013 معرفي شده بود جواد شمقدري ـ رييس سازمان
سينمايي ـ درخواست تحريم جوايز اسكار از سوي سينماي ايران را داد. وزير
فرهنگ و ارشاد اسلامي نیز رسما از حضور نيافتن ايران در اين جايزه معتبر
بينالمللي خبر داد. گفتنی ست این تحریم در اعتراض به ساخت و نمايش فيلم
توهينآميز «برائت از مسلمانان» انجام گرفت.
![]() جایزه برای جعفر پناهی
جعفر پناهی (کارگردان) که بخاطر فعالیت های سیاسی اش به حبس و ممنوعیت
فیلمسازی محکوم شده، در این سال با کمک کامبوزیا پرتوی فیلمی ساخت به نام
«پرده» که موفق شد جایزه خرس نقرهای فستیوال فیلم برلین ۲۰۱۳ را در بخش
بهترین فیلمنامه، از آن خود کند.
![]() حذف سینما از تقویم
اتفاق عجیب دیگری که در این سال رخ داد حذف «روز ملی سینما» از تقویم رسمی
کشور بود، که تعجب جامعه ی هنری و البته عدم پاسخگویی دبیرخانه ی شورای
فرهنگ عمومی را به دنبال داشت. در سالهای اخیر اهالی سینما روز 21 شهریور
را به عنوان «روز سینما» گرامی داشته و جشنی بر پا می کردند.
ریزش نگران کننده ی مخاطب
آمارها نشان می دهد که تعداد تماشاگران سینمای ایران در سال گذشته نسبت به
سال نود، کاهش سی وچهار درصدی داشته است. با اینکه هشت فیلم به فروشی بیش
از یک میلیارد تومان دست یافتند، اما در کل کشور حدود نه و نیم میلیون نفر
به سینما رفتند که نسبت به آمار چهارده میلیونی سال نود، ریزش نگران کننده
ای را شاهد بودیم.
![]() فیلمسازی در خارج از کشور
بعد از اصغر فرهادی که امسال فیلم «گذشته» را در فرانسه ساخت، غلامرضا
آزادی نیز برای ساخت فیلم «لالایی» به فرانسه رفت. همچنین شنیده می شود
پیمان معادی و رضا کاهانی نیز برای ساخت فیلم های جدید خود راهی فرانسه شده
اند. ظاهرا مهاجرت سینماگران به خارج از کشور در ماههای اخیر اوج گرفته
است! |















امروز مصادف است با سالروز تولد 69 سالگی «جمشيد هاشم پور» بازیگر سینمای کشورمان
جمشید هاشمپور با نام هنری جمشید آریا متولد ۱۳۲۳ خورشیدی بازیگر ایرانی است.
محتویات[نهفتن] |
جمشید هاشمپور در سال ۱۳۲۳ از پدر و مادری اردبیلی در تهران خیابان سلسبیل به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا دیپلم ریاضی ادامه داد. او ازدواج کردهاست و صاحب دو فرزند دختر است.
بازی او در نقش زینال بندری در فیلم تاراج ساخته ایرج قادری بود که جمشید هاشم پور (آریا)را با سر تراشیده میان مردم مطرح کرد. تا جایی که تیپ قهرمان سر تراشیده تا سالها مخاطبان بسیاری را روانه سینماها میکرد.
هاشمپور اولین فیلم سینمائی خود را با معرفی یکی از دوستانش به عمو جیگرکی کارگردان ایرانی ارمنیتبار در سال ۱۳۴۷ و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم جهنم سفید آغاز کرد. سپس در فیلمهای جنجال پول ساخته پرویز خطیبی و ایوالله به کارگردانی منوچهر نوذری، خوشگلترین زن عالم(به همراه منوچهر وثوق)، قسمت (کارگردان امیر شروان)، عشقیها(کارگردان جمشیدشیبانی) بازی کرد.
آخرین فیلمش در قبل از انقلاب خوشگلترین زن عالم به کارگردانی قدرت الله احسانی و بازیگری منوچهروثوق، جمیله بود. بعد از آن برای مدتی سینما را رها کرد تا سال ۱۳۶۱ که به دعوت مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم خط قرمز دوباره به سینما بازگشت.
فیلمهای بعدی او عبارتند از : فرمان، بازداشتگاه، نقطه ضعف، بالاش، پایگاه جهنمی، عقابها، یوزپلنگ، تیغ وابریشم، عشق و مرگ، پرده آخر، تماس شیطانی، دادستان، قرق، مادر، طعمه، افعی، یاران، آخرین خون، نیش، پرواز از اردوگاه، آخرین بندر، ضربه طوفان، یاغی، رنجر، زخمی، مجازات، گروگان، عقرب، آواز قو، گشت ارشاد ، مسافرری و چندین فیلم دیگر تا به امروز.
جمشید هاشم پور از معدود هنرپیشگان موفق سینمای ایران است که فعالیت تئاتری
نداشت و بنا به گفته خودش در یکی از مصاحبههایش سینما را از سینما شروع
کردهاست و تنها فعالیت تئاتری وی صحنههایی از فیلم تماس شیطانی بود که
صحنههای تئاتر را با راهنمایی مجید مظفری اجرا کرد.
جمشید هاشم پور با بازی در نقشهای متقاوت تواناییهای خود را به اثبات
رساندهاست. او در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در کنار بازی در فیلمهای اکشن
و حادثهای گه گداری بازی در نقشهای دیگر را نیز امتحان کردهاست: روز
باشکوه (کیانوش عیاری، ۱۳۶۷) - مادر (علی حاتمی، ۱۳۶۸) - پرده آخر (واروژ
کریم مسیحی، ۱۳۶۹) - عشق و مرگ (محمدرضا اعلامی، ۱۳۶۹) و دلشدگان (علی
حاتمی، ۱۳۷۰).
هاشم پور پس از دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۷) برای بازی در فیلم «هیوا» (رسول ملاقلی پور) گزیده کار شد و سعی کرد در فیلمهای خوب و متفاوت بازی کند.
بازی بسیار خوب او در فیلمهای «آواز قو (سعید اسدی، ۱۳۷۹)، سفر به فردا
(محمدحسین حقیقی، ۱۳۸۰)، قارچ سمی (رسول ملاقلی پور، ۱۳۸۰)، واکنش پنجم
(تهمینه میلانی، ۱۳۸۱)» نشان از رویکرد سخت گیرانه هاشم پور دارد. او در
این سالها یک بازی تحسین برانگیز در فیلم «مسافر ری (داود میر باقری، ۱۳۷۹)
از خود به نمایش گذاشت.
جمشید هاشم پور در سال ۱۳۸۲ دو فیلم بر پرده سینماهای تهران داشت: «واکنش
پنجم و سفر به فردا». بازی خوب او در فیلم «سفر به فردا» که نامزدی جشنواره
بیستم فیلم فجر
را برایش به ارمغان آورد به دلیل اکران نامناسب و نوع فیلم آنچنان که باید
دیده نشد. نقش کوتاه او در فیلم کیفر بسیار گیرا و تأثیر گذار بود به
گونهای که برای تیزر تبلیغاتی عکس این بازیگر بر پردههای تبلیغات بود.
هاشم پور در سال ۸۶ از پس نقش سنگینی در فیلم استشهادی برای خدا به خوبی برآمد و نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فجر شد.



ويژه برنامه سال تحويل شبكه يك با عنوان "فصل نو" از امروز صبح شنبه 26 اسفند ساعت 9:20 تا 12 تا چهارشنبه 30 اسفند روی آنتن میرود ولی چهارشنبه از ساعت 6 تا 16 پخش خواهد شد.
در صدر مجرياني كه شبكه يك براي اين مناسبت انتخاب كرده ميتوان از اميرحسين مدرس نام برد و در كنار او مجريان ديگري چون اقبال واحدي، پدرام كريمي، شيرين صمدي و ندا ملكي نيز اجراي بخشهايي از اين برنامه 10 ساعته را بر عهده دارند.
از مازیار فلاحی تا لهراسبی، اخشابی و اعتمادی
اگر مخاطبان علاقمند به ديدن خوانندگان مورد علاقه خود در ويژه برنامههاي سيما هستند، شبكه يك به اين مناسبت عليرضا افتخاري، مازيار فلاحي، فريدون بيگدلي، محمدرضا صنعتگر، علي لهراسبي، مجيد اخشابي، عبدالرضا كارگشا، خشايار اعتمادي و محمد عبدالحسيني را دعوت كرده است.
نسرين سلطان خواه معاون علمی و فناوری رئیس جمهور ایران و رییس بنیاد ملی نخبگان، حميد فاضلي سرپرست سازمان فضايي ايران، حميد گورابي، رييس پژوهشكده "رويان" و غلامعلي حدادعادل از كارشناسان و نخبگاني هستند كه به مهماني شبكه يك ميآيند.
همچنين حجت الاسلام والمسلمين قرائتي، حجت الاسلام شاه حسيني و خانواده شهيد علي صياد شيرازي نيز در برنامه "فصل نو" حاضر ميشوند.
مهمانی بازیگران "پایتخت"، "کلاه پهلوی" و "آخرین روزهای زمستان"
در اين ميان شبكه يك ميزبان هنرمنداني چون اميرحسين رستمي و جواد رضويان نيز خواهد بود. شنيده شده بازيگران سريالهاي "پايتخت"، "كلاه پهلوي" و "آخرين روزهاي زمستان" نيز در ميان مهمانان سال تحويل شبكه اول حضور خواهند داشت.
شبكه دو سيما پخش ويژه برنامههاي آخر سال خود را با نام "دو نيمه سيب" از امروز تا 28 اسفند پس از گفتگوي ويژه خبري پخش ميكند. 29 اسفند نيز اين برنامه از ساعت 23 تا 3 بامداد روي آنتن ميرود. همچنين روز سال تحويل نيز در 30 اسفند 91، ساعت 11 تا 16 شبكه دو ويژه برنامه خواهد داشت.
از سالار عقیلی تا جهانبخش، خواجه امیری و گروه رستاک
اجراي "دو نيمه سيب" را احسان عليخاني برعهده دارد و خوانندگاني چون سالار عقيلي، بابك جهانبخش، حميد حامي، احسان خواجه اميري، نيما مسيحا، امير تاجيك و گروه رستاك در آن مهمان ميشوند.
عباس شيباني عضو شوراي شهر، علي موسوي گرمارودي شاعر، مرضيه وحيد دستجردي وزير پيشين بهداشت و درمان و سردار علي فضلي جانشین سازمان بسیج مستضعفین از جمله ديگر مهمانان شبكه دو هستند.
از ميان ورزشكاران مخاطبان سيما در اين روز ميتوانند شاهد حضور امير قلعه نويي، يحيي گل محمدي، فرهاد مجيدي و علي كريمي در برنامه احسان عليخاني باشند.
جمع خانوادگي هنرمندان در شبكه دو
امين حيايي، امين زندگاني، مهدي هاشمي، محمود پاك نيت، مليكا و مريلا زارعي، انوشيروان، برزو و بهاره ارجمند، پرويز پرستويي، رامبد جوان، مرضيه برومند و حسن پورشيرازي هنرمنداني هستند كه در "دو نيمه سيب" همراه با خانوادههايشان حضور خواهند داشت.
همچنين مازيار ميري كارگردان فيلم سينمايي "حوض نقاشي" كه در نوروز اكران ميشود نيز با حضور در برنامه با عليخاني گپ خواهد زد.
شبكه سه مثل شبكههاي يك و دو از چند روز به استقبال سال تحويل نرفته و تنها در روز چهارشنبه 30 اسفند ماه از ساعت 8 صبح تا 18 ويژه برنامه تدارك ديده است.
مجري اصلي اين برنامه سيدعلي ضياء است و مجريان ديگر شبكه سه همچون نجم الدين شريعتي و مسعود روشن پژوه او را همراهي ميكنند. از ميان مجريان ورزشي نيز امكان حضور عادل فردوسي پور يا جواد خياباني وجود دارد. همچنين محمدرضا حسينيان نيز مستقر در حرم رضوي با برنامه ارتباط خواهد داشت.
شبكه سه خوانندگانی چون محمد عليزاده، فريدون آسرايي و سيدعلي حسيني را براي ويژه برنامه خود دعوت كرده است اما حضور ورزشكاران در برنامه به صورت قطعي درنيامده است.
جمعی از برترینهای المپیک در شبکه سه
با اين حال از ميان چهرههاي ورزشي چون حميد سوريان، قاسم رضايي، اميد نوروزي، احسان لشگري، صادق گودرزي، محمد خالوندي، جواد نكونام، سيدمهدي رحمتي، مهدي مهدوي كيا و علي كريمي قطعا نيمي از آنها در برنامه شبكه سه حاضر خواهند شد.
چهره بين المللي نيز كه برخي رسانهها نويد آمدنش را داده بودند نیلسون کوریا دروازهبان برزیلی پرسپولیس است كه شاهد حضور او در شبكه سه خواهيم بود.
هنرمندان "وضعیت سفید"، "خداحافظ بچه"، "دزد و پلیس"، "زمانه"، "رسوایی" و...
و اما هنرمندان حاضر در برنامه سيدعلي ضياء افرادي چون افسانه بايگان، ليندا كياني، پورانداخت مهيمن، حميد نعمت الله، محمدرضا شفيعي، شهرام حقيقت دوست، آتيلا پسياني، مهراوه شريفي نيا، هومن برق نورد، بهنام تشكر، حميد گودرزي، حسين محجوب، پريناز ايزديار، بهنوش طباطبايي و مهدي پاكدل، جمشيد مشايخي، پرويز پرستويي، الهام حميدي، مجيد مجيدي، داريوش ارجمند، ابراهيم حاتمي كيا، رضا كيانيان، آزيتا حاجيان، اكبر عبدي، مسعود ده نمكي، مسعود رايگان، رويا تيموريان، مصطفي زماني، مهتاب كرامتي، نيوشا ضيغمي، مرجانه گلچين، شقايق فراهاني، ژاله علو و كامران نجف زاده هستند.
افرادي كه اگر شاهد حضور همگي آنها در برنامه سال تحويل باشيم، شبكه سه در دعوت از هنرمندان دكوردار خواهد شد. البته برخلاف اطلاع رسانی برخی رسانهها بهنوش بختیاری نه تنها به عنوان مجری در برنامه شبکه سه حضور ندارد بلکه نام او در فهرست اولیه مهمانان نیز به چشم نمیخورد.

"زعفران" نامي است كه شبكه چهار براي ويژه برنامه تحويل سال خود انتخاب كرده است و روز چهارشنبه از ساعت 8 تا 16 پخش ميشود.
رشيد كاكاوند، بهروز رضوي، ايرج ميلاني، مهسا ملك مرزبان، كيكاووس ياكيده، منصور خيرخواه و فائزه نعمتي مجريان اين برنامه هستند.
از قربانی و عصار تا تارخ
خبر رسيده عليرضا قرباني، عليرضا عصار و رضا طيبي خوانندههاي حاضر در برنامه هستند و شنيده شده پخش قسمتهایی از گفتگوهای شاخص برنامه تلویزیونی "گفتگوی تنهایی" در سال 91 از جمله بخشهای این ویژه برنامه است.
از ميان هنرمندان شاخص نيز ميتوان به امين تارخ اشاره كرد كه به "زعفران" ميآيد.
همچنين شبكه تهران سيما ويژهبرنامه آخر سال خود را با نام "باغ ايراني" چهارشنبه 30 اسفند از ساعت 9 تا 18 روانه آنتن ميكند و كاظم احمدزاده، محمد سلوكي و احسان كرمي مجريان آن هستند. محمود شهرياري نيز از مشهد مقدس با برنامه ارتباط ميگيرد.
از فرزاد فرزین تا مهدی یراحی
سالار عقيلي، علي تفرشي، فرزاد فرزين، امير تاجيك، مجيد اخشابي، بهرام پاييز و مهدي يراحي خوانندگاني هستند كه شبكه پايتخت براي حضور در برنامه سال تحويل از آنها دعوت كرده است.
پروفسور سميعي، اكبر عالمي، حجت الاسلام تهراني و حجت الاسلام شهاب مرادي و دريادار سياري از ديگر مهمانان شبكه پنج هستند.
جمع هنرمندان پیشکسوت در شبکه تهران
هنرمندان و بازيگراني چون خسرو خسروشاهي، رضا بابك، اكبر عبدي، حميد جبلي، جواد رضويان، رامبد جوان، جمشيد مشايخي، مهتاب كرامتي، محمدرضا فروتن، سعيد پورصميمي، حامد بهداد، هومن حاج عبدالهي، نگار استخر، منوچهر اسماعيلي، بهرام زند، ناصر طهماسب، ژرژ پطروسيان، مريم شيرزاد، جلال مقامي و عادل فردوسي پور افرادي هستند كه قول حضور در برنامه سال تحويل را به شبكه استاني پايتخت دادهاند و همانطور كه از تكرار برخي اسمها برميآيد امسال نيز مثل سال گذشته تني چند از چهرهها در شبكههاي مختلف تكرار ميشود.
شبكه آموزش سيما نيز براي تحويل سال ويژه برنامهاي تدارك ديده كه از ساعت 10:30 تا 16 روز چهارشنبه پخش ميشود و نيما كرمي، اسماعيل آذر، منصور ضابطيان، سارا روستاپور، آرش برهمند، عليرضا غفاري، علي نيكزاد، روح الله كماني، امير قميشي و اصغر توسلي مجريان شبكه هستند كه در اين برنامه همراه مخاطبان خواهند بود.
دكتر كردواني، مجتبي جباري، دكتر فتحعلي، دكتر بسكي، مسعود فروتن، رضا رفيع، عيسي جلالي، دكتر وكيليان، دكتر مرندي، حسين محب اهري، فردوس حاجيان، احسان عبديپور و رحيم صفوي مهمانان اين برنامه هستند.
و اما شبكه قرآن ويژه برنامهاي با نام "بهار آفرينش" را چهارشنبه ساعت 8 تا 17 براي پخش در نظر گرفته است.
مجريان اين برنامه احمد اكبرنژاد، سيدوحيد مرتضوي، ندا ملكي و الهام غفاري هستند.
حجت الاسلام طباطبايي، سيدمهدي فاطميان، معتضد آقايي، سيدمحسن ميردامادي،حجت الاسلام قرائتي و دكتر رفيعي، ابوترابي، فرحزادي، قاضي عسگر، شيخ علي حاتمي، محسن ميرباقري، هاشمي نژاد، محسن اسماعيلي، آيت الله موحدي كرماني، ابوالقاسم طالبي، نادر طالب زاده، شهريار بحراني و پرويز شيخ طادي سال تحويل از شبكه قرآن مهمان خانههاي مردم خواهند شد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران
، در بین هنرمندان ایرانی، کم نیستند کسانی که شریک زندگی خود را از دنیای
هنر انتخاب کرده و زندگی مشترک خود را اینگونه رقم زدهاند. ازدواج
هنرمندان گرچه خبرهای بسیار با خود به همراه دارد، اما همواره یکی از
جذابترین بخش زندگی هنرمندان است. نکته جالب توجه در این گونه ازدواجها،
پرورش فرزندان هنرمند است تا جایی که لیلی رشیدی و باران کوثری از جمله
بازیگران مطرح سینمایی هستند. در ادامه این مطلب میتوانید با برخی از
زوجهای هنری آشنا شوید. علی مصفا و لیلا حاتمی
علی مصفا و لیلا حاتمی، شناختهشدهترین زوج هنریاند که هر دو در خانواده هنری پرورش یافتهاند. علی مصفا فرزند مظاهر مصفا و دکتر امیربانو کریمی است و لیلا حاتمی نیز تنها فرزند علی حاتمی و زری خوشگام است. حاصل ازدواج این دو زوج هنری، مانی و عسل است. آخرین کار هنری علی مصفا بازی در فیلم «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی است و در حال حاضر نیز فیلم «پله آخر» به کارگردانی وی اکران شده است. لیلا حاتمی نیز علاوه بر حضور در فیلم «پله آخر» در فیلم «سر به مهر» به کارگردانی هادی مقدمدوست نیز بازی کرده است.
جهانگیر کوثری و رخشان بنیاعتماد
جهانگیر کوثری را علاوه بر تهیهکنندگی سینما، بیشتر به عنوان گزارشگر برنامههای ورزشی میشناسیم. او که فارغالتحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک است، همسر رخشان بنیاعتماد و پدر باران کوثری است. بنیاعتماد نیز یکی از شناختهشدهترین کارگردانان، فیلمنامهنویسان و تهیهکنندگان زن است که در پرونده کاری او آثاری چون روسری آبی، گیلانه و خونبازی ثبت شده است.
رامبد جوان و سحر دولتشاهی
رامبد جوان، هنرپیشه، مجری و کارگردانی است که نامش همواره با شیطنتهای خاص او همراه است. جوان که با نقش «فرید صباحی» در مجموعه خانه سبز شناخته شد، این روزها به خاطر بازی در فیلم «گناهکاران» به کارگردانی فرامرز قریبیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد. البته سحر دولتشاهی نیز از انتخاب در جشنواره فیلم فجر بینصیب نبوده است و بازی در فیلم طلا و مس (همایون اسعدیان) برایش کاندیداتوری جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن را به همراه داشت.
نیما فلاح و سحر ولدبیگی
بدن نرم و نوع بازی نیما فلاح او را از سایر بازیگران متمایز میکند و همین موضوع باعث شد تا در مجموعههای طنزی چون ساعت خوش، جنگ 77 و ببخشید شما به خوبی بدرخشد و مدیری را از خود راضی نگه دارد. هرچند که سحر ولدبیگی نیز تا مدتها در مجموعههای مدیری حضور داشت و به طنزهای پاورچین و نقطهچین جذابیت بسیار میبخشید.
مهراب قاسمخانی و شقایق دهقان
مهراب نویسنده مجموعه «پاورچین» بود و شقایق بازیگر این مجموعه. همین حضور باعث آشناییشان و زمینه ازدواجشان را فراهم کرد. شقایق دهقان علاوه بر بازی در این مجموعه، کارهای غالبا طنزی چون مسافران، دزد و پلیس، ساختمان پزشکان و باغ مظفر نیز در پرونده خود دارد. مهراب قاسمخانی نیز که با نگارش مجموعه 90 قسمتی شناخته میشود نگارش مجموعههای بسیاری را در پرونده کاری خود ثبت کرده است. حاصل این ازدواج «نویان» است.
محمود پاکنیت و مهوش صبرکن
پاکنیت با فیلم «گشتیها» به عرصه بازیگری وارد و با «روزی روزگاری» شناخته شد. او که نشان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد، همسر مهوش صبرکن، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر است.
حمید سمندریان و هما روستا
مرحوم حمید سمندریان را به حق پدر تئاتر میدانند چرا که هنرمندان بزرگی چون عزتالله انتظامی، رضا کیانیان، مهدی هاشمی، شهاب حسینی، قطبالدین صادقی و حمید فرخنژاد زیر نظر او شاگردی کرده و درس آموختهاند. سمندریان بین سالها 51 تا 57 به دعوت پروفسور رگنبرگ استاد دانشگاه مونیخ و کارگردان تئاتر به انستیتو گوته دعوت شد و نمایشنامههای بسیاری را با بازیگران آلمانی روی صحنه برد. این هنرمند ارجمند، امسال از بین ما رفت و فعالیتهای او را همسرش پی گرفته است. روستا علاوه بر فعالیت در رشته تئاتر، در فیلمهایی چون پرنده کوچک خوشبختی، از کرخه تا راین و تمام وسوسههای زمین نیز بازی کرده است. حاصل ازدواج این دو هنرمند، کاوه سمندریان است.
داوود رشیدی و احترام برومند
داوود رشیدی فارغالتحصیل کنسرواترا ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و لیسانس حقوق سیاسی از همین دانشگاه است. رشیدی که کار خود را با بازی تئاتر آغاز کرده است، با فیلم فرار از تله به عرصه سینما وارد شد. او در آثاری چون کمالالملک و گلهای داوودی حاضر شده و همواره به عنوان یکی از بزرگان سینمایی شناخته میشود. احترام برومند که بیش از بازیگری در اجرای برنامههای کودک دهه 50 شناخته میشود، خواهر مرضیه و راضیه برومند است. برومند همواره در کنار داوود رشیدی است و این زوج موفق توانستهاند فرزند هنرمندی چون لیلی را به جامعه هنری تحویل دهند. فرهاد دیگر فرزند آنهاست.
امیر جعفری و ریما رامینفر
جعفری در کنار بازیگری، طرفداری از تیم محبوبش را فراموش نکرده و همواره و در موقعیتهای مختلف استقلالی بودنش را به همه یادآوری میکند. او که در کنار ریما رامینفر زوج محبوبی را تشکیل داده است، در فیلمهایی چون قاعده تصادف، نفوذی، بیپولی و مکس نیز بازی کرده است. رامینفر نیز با بازی در مجموعه پایتخت طرفداران بسیاری به دست آورده و این روزها همه منتظرند تا دومین مجموعه پایتخت را در ایام نوروز مشاهده کنند. رامینفر که مادر یک پسر 6 ساله است، برای حضور در مجموعه پایتخت فرزندش را برای مدتی تنها گذاشته و تلاش میکند تا بار دیگر اثری درخور از خود ارائه دهد.
پیمان قاسمخانی و بهاره رهنما
پیمان قاسمخانی را بیشتر با فیلمنامههایی که نگاشته میشناسیم در صورتی که او در فیلم «زندگی مشتری آقای محمودی و بانو» بازی و این تجربه را نیز در پرونده هنری خود ثبت کرده است. البته پیش از آن قاسمخانی در فیلم عاشقانهها نیز حاضر شده و از آموختههای علیرضا داوودنژاد بهره برده است. البته بهاره رهنما نیز علاوه بر بازیگری، نویسنده هم هست و همواره یکی از پایثابتهای نشریات. پریا، فرزند این زوج هنری است.
پژمان بازغی و مستانه مهاجر
پژمان بازغی بیش از مستانه مهاجر شناخته شده است. هر چه باشد بازغی بازیگر است و مهاجر در پشت صحنه و مسئول تدوین است. کار مهاجر در فیلمهای زندگی خصوصی، دختر شاهپریون، سوت پایان، آتش بس و سوپراستار ستودنی است. بازغی نیز با اینکه فارغالتحصیل رشته مهندسی صنایع از دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر است اما در نقشهای خود به خوبی درخشیده تا جایی که آثاری چون ندارها، دولت مخفی، دوئل و سربازهای جمعه را در پرونده کاری خود ثبت کرده است.
مسعود رایگان و رویا تیموریان
زوجی هنری که بش از آنکه بازیگر سینما و تلویزیون باشند، بازیگر تئاترند و برای این هنر صحنه زحمات بسیار کشیدهاند. البته رایگان در آثاری چون مدار صفر درجه، سقوط یک فرشته، سنتوری، خونبازی، گلچهره و بوسیدن روی ماه حاضر شده است و تیموریان نیز در فیلمهای زندان زنان، گزارش یک جشن، سنتوری، شب دهم و کافه ستاره بازی کرده است. این زوج در مجموعه شمسالعماره نقش زوج عاشقپیشهای را بازی میکردند که در نوع خود، جالب و دیدنی بود.
امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی
الیکا عبدالرزاقی گرچه لیسانس ادبیات نمایشی دارد و در پرونده کاریاش آثار بسیاری ثبت کرد است، اما حضورش در مجموعه قهوه تلخ چنان زیبا بود که بسیاری او را برای بازی در همین نقش میشناسند. او که همچون بسیاری از بازیگران فارغالتحصیل آموزشگاه هنری استاد سمندریان است، در فیلمهای فرزند صبح، ویلای من، میوه ممنوعه و مرد هزار چهره بازی کرده است. امین زندگانی هم که بازیگر سینما و تلویزیون است در آثاری چون ملک سلیمان، مختارنامه، معصومیت از دست رفته و روزگار جوانی بازی کرده است.
امین حیایی و نیلوفر خوشخلق
حیایی سال 70 با فیلم دو همسفر به دنیای بازیگری آمد و خوشخلق در سال 79 با فیلم مونس. حیایی که در پرونده کاری خود آثار بسیاری به ثبت رسانده است، جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۶ از آن خود کرد. البته حیایی به بازیگری اکتفا نکرده و وارد عرصه موسیقی نیز شده و تاکنون 2 آلبوم روانه بازار کرده است.
محمدرضا شریفینیا و رز رضوی
با آنکه مدتها از جدایی محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان میگذرد، اما همچنان همگان همسر شریفینیا را بازیگر نقش مادر دزد عروسکها میدانند و خبر ازدواج او با رز رضوی کمتر رسانهای شد. رز رضوی که سال پیش با شریفینیا ازدواج کرده، این روزها در مجموعه کلاه پهلوی بازی میکند و در کنار شریفینیا روزگار میگذارند. ملیکا و مهراوه شریفینیا دختران شریفینیا و حاجیان هستند و شریفینیا از ازدواج دوم خود فرزندی ندارد.
محسن قاضیمرادی و مهوش وقاری
قاضی مرادی، فارغالتحصیل مدرسه عالی مدیریت تهران است و بازی در سینما را از سال ۱۳۵۱ با فیلم «حسن سیاه» کارش را آغاز کرده است. مهوش وقاری، همسر او نیز در فیلمهای بسیاری بازی کرده و یکی از چهرههای هنری شناخته میشود.
مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی
این زوج هر دو از دیار اصفهان وارد عرصه هنر شدهاند و در نهایت با یکدیگر ازدواج کردند. پاکدل دانشجوی انصرافی رشته گرافیک دانشگاه آزاد، واحد تهران مرکز است و در مجموعه محمد(ص) به کارگردانی مجید مجیدی بازی میکند. بهنوش طباطبایی نیز لیسانس مهندسی کامپیوتر دارد و دوره بازیگری را در دانشگاه تهران گذرانده است. تئاتر برهان آخرین کار مشترک این زوج هنری است که با استقبال بسیار مخاطبان روبرو شد.
فرهاد آئیش و مائده طهماسبی
آئیش از جمله بازیگرانی است که تحصیلات هنری خود را در آمریکا و انگلیس گذرانده و پس از 27 سال و در سال 76 به همراه همسر خود به تهران آمده است. بازی در فیلمهای مکس، پوپک و مشماشالله، زندگی با چشمان بسته و سریال قصههای در شهر از جمله کارهای اوست. طهماسبی نیز فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته خبرنگاری با گرایش تئاتر و علوم سیاسی است. طهماسبی که علاوه بر بازیگری، کارگردانی تئاتر نیز انجام میدهد آثاری چون پارکوی، سنتوری و ماهیها عاشق میشوند را در پرونده کاری خود دارد.
فلورا سام و مجید اوجی
مجید اوجی، تهیهکننده است و فلورا سام بازیگر. سام در مجموعههای شیخ مفید، روزهای زندگی، همسایهها، شبی از شبها، نشانی و ماه عسل ایفای نقش کرده و سریال توطئه فامیلی، آخرین کار اوست؛ اثری که نگارش آن را نیز خودش بر عهده گرفت. فلورا سام در فیلم راز پنهان کارگردانی را نیز تجربه کرده است. مجید اوجی نیز تهیهکننده فیلمهایی چون توطئه فامیلی، ماه عسل و نشانی بوده است.
تهمینه میلانی و محمد نیکبین
تهمینه میلانی که همگان او را به عنوان کارگردان میشناسند، در پرونده کاری خود فیلمنامهنویسی، منشی صحنه، طراحی صحنه و لباس و تهیهکنندگی فیلم را نیز تجربه کرده است. محمد نیکبین تهیهکننده بیشتر آثار اوست و این زوج هنری دختری به نام جینا دارند.
منبع:نامه
ازدحام برای دریافت عیدی سینماییها در خیابان/ شرایط ناخوشایند و دور از شأنی که حاصل برنامه ریزی غلط مسئولان سینماییست + عکس
سرفصل : اخبار سینما و تلویزیون در سایر رسانه ها | منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار خلاصه مطلب : پرداخت عیدی به قشر فعال در حوزه سینما در حالی در حال انجام است که ازدحام و بینظمی، وجه بارز آن شده است. پرداخت عیدی به قشر فعال در حوزه سینما در حالی در حال انجام است که ازدحام و بینظمی، وجه بارز آن شده است.
|
|||
مستندی به کارگردانی مسعود نجفی و با حضور عوامل سازنده این فیلم ماندگار تاريخ سينماي ايران«قيصر، 40 سال بعد» در شبکه نمایش خانگی عرضه شد +پوستر
سرفصل : نمایش خانگی | منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار خلاصه مطلب : «قيصر، 40 سال بعد» در چهلمين سال ساخت «قيصر» به سراغ عوامل، لوکيشنها و سينماهاي نمايش دهنده اين فيلم رفته و در گفتگو با سينماگران و مردم به اين فيلم ماندگار تاريخ سينماي ايران مي پردازد. |
|||
به گزارش سینمانگار، فیلم مستند «قيصر، 40 سال بعد» به كارگرداني مسعود نجفي وارد شبكه نمايش خانگي شد.
|