بخشی از نوشته های دکتر علی شریعتی

حرفهای اصیل حرفهایی نیستند که برای شنیدن زده می شوند.حرفهایی هستند که برای زدن زده می شوند.نوشته های اصیل نوشته هایی نیستند که برای خواندن نوشته می شوند .نوشته هایی هستند که برای نوشتن نوشته می شوند

-------------------------------------------------------------------------------

امروز و امشب دستم به قلم نمی رودپنجه هایم به حال خود نیستندبه فرمان من نیستندبیهوده می کوشم آرامشان کنمرامشان کنم یکباره چنان غافلگیر شده ام که هنوز گیجم نمی توانم ساعتها خودم را پشت میز کارم بنشانم و هی بگویم بنویس کلمات چنان شتابزده و سراسیمه در فضای خیالم چرخ می زنند شنا می کنند و به رقص در امده اندکه هیچکدام دم به دست نمی دهندگریبان هیچکدام از صبح تا حال که باز شش فرداست به چنگم نیامده .از دیروز تا کنون نتوانسته ام زمام خویش را به دست گیرم حالا می فهمم چرا شمس تبریزی عمری بی تابی کرد و یک جمله حرف تنوانست بزند یک بیت شعر نتوانست بسراید نمی شود برای نوشتن و گفتن و سرودن باید در سطح مولوی ماند اگر به مرز شمس قدم گذاشتی دیگر در اختیار خود نیستی آنجا برای رقصیدنهای رقت بار است و دست افشانیهای دردناک و مستانه جای نشستن و گفتن نیست