اصغر فرهادی: اگر سال های سال هم در خارج باشم و فیلم بسازم، شکل فیلم و فیلمسازیام همیشه ایرانی خواهد

گزارش کامل کنفرانس مطبوعاتی فیلم «گذشته» اصغر فرهادی در جشنواره کن فرانسه + فایل صوتی
![]() |
۱ ![]() |

سرفصل : ویژه جشنواره های کن و برلین | منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار
خلاصه مطلب : سریره طاهرافشار: در سومین روز از برگزاری شصت و ششمین دوره جشنواره فیلم کن، فیلم «گذشته» جدیدترین اثر اصغر فرهادی کارگردان مطرح کشورمان، که اثری اروپایی است و در فرانسه ساخته شده است، به نمایش درآمد. کنفرانس مطبوعاتی این فیلم در کن، با حضور بازیگران و خود کارگردان برگزار شد. "طاهر رحیم"، "برینیس بیژو"، "علی مصفا" و "پائولین بورلت" به همراه "فرهادی" و تهیه کننده این فیلم "الکساندر ماله گی" افرادی بودند که پای میز کنفرانس مطبوعاتی حاظر بودند.
به گزارش سینمانگار، در سومین روز از برگزاری شصت و
ششمین دوره جشنواره فیلم کن، فیلم «گذشته» جدیدترین اثر اصغر فرهادی
کارگردان مطرح کشورمان، که اثری اروپایی است و در فرانسه ساخته شده است، به
نمایش درآمد. کنفرانس مطبوعاتی این فیلم در کن، با حضور بازیگران و خود
کارگردان برگزار شد.
خبرنگار دیگر می پرسد: "آقای فرهادی" شما گفتید که به عنوان کارگردان،
تغییری در نوع کارتان ایجاد نکردید، اما یک مقدار شرایط کار کردن از بابت
این که شما زیر قواعد سانسور ایران نبودید فرق نمی کرد؟ چون در فرانسه و با
قواعد اینجا فیلم ساختید؟ آیا انتظار دارید فیلم تان در ایران اکران شود؟
"طاهر رحیم"، "برینیس بیژو"، "علی مصفا" و "پائولین بورلت" به همراه
"فرهادی" و تهیه کننده این فیلم "الکساندر ماله گی" افرادی بودند که پای
میز کنفرانس مطبوعاتی حاظر بودند.
در این کنفرانس، مجری از حضور تمام بازیگران تشکر کرد، همچنین از "برینیس
بیژو" که به گفته وی یکی از بازیگرانی است که جوایز زیادی را برای فیلم
قبلی اش «هنرمند» برنده شده است.
همچنین وی از "فرهادی" تقدیر کرد که به گفته وی، در حال حاضر در فرانسه
بسیار معروف شده، و فیلم «درباره الی» این موفقیت را برای او رقم زده، و
آخرین فیلم او «جدایی نادر از سیمین» که توانست جایزه اسکار را دریافت کند.
زمان معرفی "طاهر رحیم"، مجری از جایزه سزاری که او برای فیلم «یک پیامبر»
در بخش بهترین بازیگر مرد گرفته بود نام برد، و از بازی وی تقدیر کرد.
اولین سوال خطاب به "فرهادی" کارگردان «گذشته» مطرح شد.
- شما قرار بود این فیلم را در ایران فیلمبرداری کنید یا فیلمنامه این فیلم از اول برای فیلبرداری در فرانسه نوشته شده بود؟
فرهادی: سلام به همه کسانی که در اینجا حضور دارند، از اول قرار بود که
فیلم در اینجا (فرانسه) ساخته بشود.داستان داستان مردی است که برای امضاء
طلاق نامه از ایران به فرانسه سفر می کند و این مدل دوری و مسافت را نمی
توانستیم بین دو شهر مختلف ایران داشته باشیم. خیلی ها از من سوال کردند
که چرا از بین تمام شهرهای دنیا، شما پاریس را انتخاب کردید، حالا خیلی
مفصل است که من بخوام بگویم چرا مثلا رُم را انتخاب نکردم و چرا داستان در
پاریس اتفاق افتاد.
سوال بعدی توسط "پیتر پلوت" از تلویزیون آلمان مطرح شد. او گفت که من از
خانه خیلی خوشم آمد، خانه ای دور از شهر و کنار ریل راه آهن، می خواهم
بدانم که چرا شما این خانه و محلی که این خانه در آنجا قرار داشت را انتخاب
کردید؟
فرهادی: فکر کنم خودتان در سوالی که پرسیدید اشاره کردید و به درستی متوجه
شدید که چرا خانه ای قدیمی در کنار راه آهن. همه این ها یک اشاره ای به
زمان و اشاره ای به گذشته داشت. همیشه در سینما، قطار نشانه ای از گذشت
زمان است و قدیمی بودن خانه ارتباطی با تِم فیلم دارد. البته پیدا کردن
خانه خیلی طول کشید، اولین چیزی که می دانستم این بود که این خانه نباید در
مرکز شهر پاریس باشد و من را اسیر پاریس کند و باید یک خانه در خارج از
پاریس پیدا کنیم و از بین خانه هایی که دیدیم، طراح صحنه یکی دو تا خانه
پیدا کرد که فاصله اش با ریل زیاد بود و ما خیلی خوش شانس بودیم که
توانستیم این خانه را پیدا کنیم. فکر می کنم در دنیا فقط یک خانه وجود
دارد که این مشخصات را دارد و به شرایط فیلم ما می خورد. این دومین بار است
که من از این جور خانه ها که در کنار ریل راه آهن است استفاده می کنم.
قبلا در فیلم «شهر زیبا» بود، ولی در آن فیلم نشانی از گذر زمان نبود و
معنی دیگری داشت.
- خبرنگار تلویزیون بلژیک: صبح بخیر، برای این فیلم به شما تبریک می گویم،
من از بازیگران فرانسوی این فیلم سوال دارم. می خواهم اول بگویم که
بازیگران این فیلم همگی عالی بودند. شما چگونه توانستید به زیر پوست
کاراکتر فیلم بروید، بخاطر تفاوت زبان و مترجمان، به چه شکل کار و تمرین می
کردید؟
"طاهر رحیم": اصغر فرهادی در کار یک روش خاصی دارد. خیلی دقیق است و به
کوچک ترین جزئیات اهمیت می دهد. هیچ چیز شانسی نبود و همه چیز کاملا و مرتب
برنامه ریزی شده بود و ما احساس راحتی در بازیمان داشتیم، البته که وقت
زیادی برای تمرین و فیلمنامه خوانی گذراندیم و در این مدت ما همانند یک
خانواده شده بودیم.
به زبان دیگر ما کاملا خودمان را در اختیار این فیلم و کارگردان شاهکارش گذاشتیم.
"برینیس بیژو": بله من هم کاملا با طاهر هم عقیده هستم. تمرین ما دو ماه
طول کشید و بعد از آن فیلمبرداری برای 4 ماه طول کشید. در این مدت کاملا
همدیگر را خوب شناختیم و در این مدت مترجم داشتیم و با مترجممان قرار
گذاشتیم که همه صحبت هایمان را مو به مو ترجمه کند. خیلی جالب بود زمانی که
فردی صحبت می کرد و متوجه نمی شدیم بعد یک نفر دیگر همان جملات را می گفت و
متوجه می شدیم، خیلی با دقت به صحبت های همدیگر گوش می کردیم . تمرینی که
داشتیم خیلی به ما کمک کرد که در طول فیلمبرداری به تمام سوال هایمان جواب
داده شده بود.
من به "فرهادی" به عنوان یک طراح نگاه می کنم، او فیلمنامه را نوشته،
بازیگران را انتخاب کرده و مکان هر کدام از ما را مشخص کرده و دیالوگ هایی
که باید هر کدام در مکان مشخصی گفته شود. تنها کاری که ما به عنوان بازیگر
باید انجام می دایم گفتن دیالوگ های فوق العاده در زمان مشخص بود و بقیه اش
را "اصغر" انجام داده بود و ما دیگر نگران هیچ چیز نبودیم. "فرهادی" روی
تمام جزئیات دقت کرده بود و من به عنوان یک بازیگر عاشق بازی ام در این
فیلم بودم.
"پائولین بورلت": من فکر می کنم "برینیس" تمام گفتنی ها را گفت. کار واقعا
خاص و فوق العاده بود و یکی از آن تجربیات منحصر به فردی بود که من داشتم.
ممنون "اصغر"
خیلی مهم است که رابطه قوی را با بازیگران فیلم برقرار کنید. فیلمنامه جزء
فیلنامه های پیچیده بود و ما برای بازی کاراکترها بسیار آزاد بودیم و تمام
توانمان را درش گذاشتیم. برای من یک تجربه استثنایی بود.
نوبت به صحبت کردن "مصفا" که رسید از سالن به او می گفتند که فرانسه بگو، و
"مصفا" گفت: با "طاهر" موافق هستم. دانش فرانسوی من زیاد نیست، از وقتی
آمدم فرانسه چند کلاس گذراندم. خیلی سخت است برایم، چون من یک ایرانی هستم
که نمی تواند خوب فرانسه حرف بزند، برایم خیلی عجیب است. اما اگر بخواهم به
فارسی الان چیزی بگویم، واقعا برای گروه ایرانی، که من یک بازیگر ایرانی
هستم، یک تجربه منحصر به فرد بود. به هر حال ما به یک زبان دیگری کار می
کردیم و گروه فرانسوی با یک زبان دیگر. ارتباطی که بین ما برقرار شد، یک
اتفاق شگفت انگیزی است که توانست از مرحله زبان عبور کند و تبدیل به یک
رابطه فراتر از زبان شود. یعنی رابطه ای شود که نیاز به زبان ندارد و از آن
مرحله عبود کرد و فکر می کنم از موفقیت های فیلم باشد.
- یک خبرنگار فرانسوی: "تری فرمور" اشاره کرد در طول مصاحبه که وجود ملیت
های مختلف در فیلم مشکل بوده. "اصغر فرهادی" شما یک کارگردان ایرانی هستید،
اما فیلمتان را در فرانسه و با بازیگران فرانسوی ساخته اید. فکر نمی کنید
که بازیگران ایرانی نسبت به بازیگران فرانسوی در فیلمتان به طور کلی بسیار
کم است. به چه اعتباری از ملیت های مختلف در فیلمتان استفاده کردید؟
همینطور از "برینیس بیژو" می خواهم این سوال را بپرسم، «هنرمند» نیز فیلمی
بود که در آمریکا فیلمبرداری شد، درست است که صامت بود.
"فرهادی": نیت من قطعا ایرانی است. اگر سال های سال هم در خارج باشم و
فیلم بسازم، شکل فیلم و فیلمسازی ام همیشه ایرانی خواهد بود. با عوض کردن
جغرافیای فیلم هایم، شکل فیلمسازی ام عوض نمی شود. اما راجع به ملیت این
فیلم که چگونه است؟ یک مقدار سخت است. مثلا اگر مارکت ما در یک کشور دیگر
داستان می نویسد، آیا می شود گفت که داستان برای آن کشور است؟ در کارهای
هنری همچون سینما، تعیین ملیت به مقداری کار سختی است. بهتر است که اصلا به
این فکر نکنیم چون هیچ کمکی به ما نمی کند که این فیلم ملیت اش کجاست.
ملیت اش همان چیزی است که آن تماشاگری که دارد فیلم را نگاه می کند احساس
می کند شبیه زندگی خودش در آن کشوری است که دارد زندگی می کند.
"برینیس بیژو": ممنون "اصغر" من دیگر چیزی برای اضافه کردن ندارم.
در ادامه مجری نشست از دیگر بازیگران می پرسد: کسی نمی خواهد چیزی اضافه کند؟ که "طاهر رحیم" می گوید خیر همه چیز کامل گفته شد.
فرهادی: سانسور دو نوع است. یک سانسور رسمی است که یک سری قواعد دارد و
سانسور بزرگ تری هم هست که قواعد خطرناک تری دارد و آن سانسوری است که درون
شما وجود دارد. سانسور درون شما ممکن است از شرایط اجتماعی کشور شما نشاَت
بگیرد یا از نظر اقتصادی که سرمایه گذاران فیلم تان بر شما تحمیل می کنند.
وقتی از کشورم خارج شدم نوع محدودیت هایی که در ایران و برای سینمای ایران
وجود دارد، اینجا ندارد. اما بخشی از محدودیت هایی که من با آنها رشد
کردم، به دنیا آمدم و خودم از آنها آگاه نیستم حتما در من وجود دارد، نمی
توانم این را کتمان کنم، اما حالا که از کشورم بیرون آمده ام فکر کنم که خب
الان در یک فضای آزادی هستم و می توانم عوض بشوم، این یک دروغ است.
در این سن فکر می کنم شخصیت ام شکل گرفته است. احساس تفاوت اینجا در این
است که شما به دلیل این که آن سایه سنگین اذیت را حس نمی کنید، آرامش
بیشتری دارید، ولی نمی توانم بگویم بخاطر این که دو سال بیرون از کشورم
زندگی کردم احساس آزادی کامل می کنم و قطعا بخشی از آن محدودیت ها در ذهن
من وجود دارد. تلاشی که در این سال ها کردم، این بود که از آن ها به نفع
خودم استفاده کنم. آن ها را مانع ندانم و از درون آنها یک راه خلاقانه ای
برای گفتن قصه هایم دربیاورم.
خبرنگار نروژی: "همانند سه فیلم قبلی شما، این فیلم کمی مدرن تر و توسعه
یافته تر، همانند درام های هنریک ایبسنس است، آیا ممکن است کمی جزئی تر
بفرمایید چرا خانواده تم اصلی شماست؟
فرهادی: بخشی از زندگی حرفه ای ام را در تئاتر گذرانده ام و آنجا با آثار
بزرگانی چون "هنریک ایبسنس" آشنا شدم. درام را در واقع از آن دوران با خود
آورده ام. نکته ای که اشاره کردید چرا خانواده را در فیلم های اخیرم به
عنوان بستر اصلی داستان انتخاب کردم، به این دلیل است که فکر می کنم این
کمک می کند ارتباط نزدیکی با تماشاگرانم داشته باشم. این تجربه ایست که
تمام انسان ها در تمام کره زمین در طول تاریخ تجربه ای مشترک از آن دارند و
به طور مستقیم یا غیر مستقیم در خانواده حضور داشتند. به همین دلیل یک قدم
پیشاپیش جلو هستم، از یک تجربه مشترکی صحبت می کنیم که فکر می کنم همه
تجربه کرده اند.
رابطه بین افراد خانواده از جمله رابطه بین زن و مرد کهنه ترین رابطه بشری
است. بشر از ابتدا این رابطه را آغاز و تجربه کرده تا به امروز، این رابطه
همیشه تازه و نو است. بخاطر همین فکر می کنم که اگر همه عمرم با این بستر
کار کنم، باز جای کار دارد.
خبرنگاری رو به تهیه کننده فیلم: همانطور که من خوانده بودم شما قرار بود
تهیه کنندگی فیلم دیگری را برای "فرهادی" با فیلمنامه ای متفاوت برعهده
داشته باشید. چه شد که با کارگردان خارجی کار کردید؟
ماله گی: علاوه بر تهیه کننده، عرضه این فیلم را نیز برعهده دارم. اول و
مهمتر از همه کارم عرضه این فیلم است. تمام سال دور دنیا را گشتم تا فیلم
خوبی پیدا کنم. یک سری کارگردان را ملاقات کردم که می خواستم با آنها کار
کنم، کار تهیه و عرضه فیلمشان را برعهده بگیرم. بعد با "فرهادی" آشنا شدم.
سومین فیلم او «درباره الی» بود که نظرم را جلب کرد. بعد عرضه فیلم «جدایی
نادر از سیمین» و «چهارشنبه سوری» را در فرانسه برعهده گرفتم. ما رابطه
قدیمی و خوبی از سال 2009 با یکدیگر داریم، در برلین این آشنایی شکل گرفت.
بعد از فوریه سال 2012 در برلین برای اکران فیلم «جدایی نادر از سیمین»،
اصغر به من درباره پروژه جدیدش گفت که مقداری از فیلنامه را نیز نوشته بود.
فیلمنامه را خواندم و از آن خوشم آمد و پیشنهاد کردم که با او در این
پروژه کار کنم. چند ماه با یکدیگر روی پروژه کار کردیم، اصغر از همان اول
می خواست که با "طاهر رحیم" کار کند، چرا که بازی او در فیلم «پیامبر» را
دیده بود. ما در تهران ملاقات کردیم و بعد اصغر به پاریس آمد و من پیشنهاد
کردم که فیلمنامه را به اینجا انتقال بدهیم و فیلم همین «گذشته» ای شد که
دیدید.
خبرنگار آژانس خبری فرانسه: سوال من همانند سوال قبلی است، ما درباره
خانواده، ارتباط بین زوجین صحبت کردیم، شما گفتید که می توانید درباره این
موضوع تمام عمرتان صحبت کنید. شما جنبه روانشناسانه ای از کاراکترتان نشان
دادید، شما صداقت را نشانه گرفتید. آیا فکر می کنید این بخشی از زندگی شخصی
زوجین است؟ می خواهم سوالی نیز از بازیگران بپرسم، آیا برایتان نشان دادن
بخش روانی کاراکتر سخت بود؟ هرچند که در فیلم هیچ چیز قطعی نیست؟
فرهادی: بله برای من اینگونه است. راجع به بخش اول که گفتید اسمش را یک
محرک بگذاریم، چیزی نیست که در زمان و مکان خاصی فریز شده باشد تا بتوانیم
به آن دست پیدا کنیم و بگوییم حقیقت را بدست آورده ایم. یک روند سیالی است
که از هر زاویه ای که به سمت اش می روید بتوانید بخشش را درک کنید.
راجع به رابطه یک زوج هم همینگونه است. خیلی رابطه وجود دارد، مهم این است
که از چه زاویه ای دارید نگاه می کنید تا براساس آن بتوان از آن زاویه ای
که می نگرید توضیح اش داد. رابطه یک زوج یک رابطه خیلی پیچیده ایست. هم یک
همزیستی است، هم یک عشق می تواند باشد، هم می تواند نفرت باشد، یا روزمره
گی باشد. این پیچیده گی و لایه های مختلف اش باعث می شود نتوانید تعریف
مطلقی بدهید که همین اش برایم جذاب است. اساسا همین رابطه بارها و بارها در
سینما و ادبیات روش کار شده است.
برینیس بیژو: وقتی بیست سالم بود(البته زیاد از آن زمان نگذشته)، کتابی
خواندم از "لارنس دورل" به نام «الکساندرا کورتت»، که چهار نسخه داشت، و هر
نسخه دارای یک نقطه نظر و از یک زاویه بهش نگاه شده بود. هر چند که تاریخ
مشترک داشت، همه چیز به الکساندرا ختم می شد. مدت زیادی از زمانی که این
کتاب را خوانده ام نگذشته و فکر می کردم که چقدر عالی است اگر از روی آن
فیلمی ساخته شود، داستانی که بتوان از زاویه های مختلف به آن پرداخته شود.
حالا فکر می کنم «گذشته» همین گونه است. چیزی که از فیلم «جدایی» من را
گرفت و دوست داشتم شخصیت زن داستان بود که هم عاشق او بودم و هم ازش بدم می
آمد، و این حقیقت زندگی است که مدام در حال تغییر است.
یک جایی در تمرین هایمان، اصغر روبه من کرد و گفت آیا از ماری متنفر هستی؟
و من گفتم نه اصلا متنفر نیستم، ماری گناهکار نیست، ماری از چه نظر باید
گناهکار باشد؟ و دو هفته بعد باز از من همان سوال را پرسید و من گفتم، بله
ازش متنفرم، کاری که او کرد وحشتناک بود.
به عنوان بازیگر، این یک تجربه فوق العاده بود. پس یکبار دیگر می گویم ممنون هستم اصغر.