اصغر فرهادی دومین نفر در بین 100 چهره تاثیر گذار مجله تایم در سال 2012 / رای گیری ادامه دارد

اصغر فرهادی دومین نفر در بین 100 چهره تاثیر گذار مجله تایم در سال 2012 / رای گیری ادامه داردسینمانگار به شما گزارش می دهد:
اصغر فرهادی دومین نفر در بین 100 چهره تاثیر گذار مجله تایم در سال 2012 / رای گیری ادامه دارد
تاریخ درج : ۱۳ فروردين ۱۳۹۱
سرفصل : سینمای جهان   |   منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار
خلاصه مطلب : سریره طاهرافشار: مجله TIME در جدیدترین رای گیری خود، لیست صد چهره تاثیر گذار جهان در سال گذشته را در معرض انتخاب مخاطبینش قرار داده تا از میان آنان چهره سال 2012 را انتخاب نمایند. نام "اصغر فرهادی" کارگردان اسکار گرفته کشورمان نیز در بین اسامی پیشنهادی قرار دارد.

به گزارش سینمانگار، مجله TIME در جدیدترین رای گیری خود، لیست صد چهره تاثیر گذار جهان در سال گذشته را در معرض انتخاب مخاطبینش قرار داده تا از میان آنان چهره سال 2012 را انتخاب نمایند. نام "اصغر فرهادی" کارگردان اسکار گرفته کشورمان نیز در بین اسامی پیشنهادی قرار دارد.

این افراد از بین رهبران، هنرمندان، مخترعین، چهره های برجسته کشورها و قهرمانانشان انتخاب می شود.

TIME پایان این رای گیری را جمعه  6 آوریل اعلام کرده است و نتایج این رای گیری در 17 آوریل معرفی می شوند.

به گزارش سینمانگار، برنده این رای گیری در صدمین نسخه مجله TIME معرفی خواهد شد.

در حال حاضر اصغر فرهادی در دومین رده با آرای مثبت 60705 قرار دارد.

اولین نفر با 119040 آرا "اریک مارتین" رئیس "ردیت" و در سومین رده "رون پال" با 50991 رای قرار دارد.

از معروف ترین افرادی که اسامی آنان در این رای گیری آورده شده، می توان به: اِدِل، مصطفی اَبدل جلیل، شیلدون آدیلسون، عزیز انصاری، بشار اسد، الک بالدوین، بن برنانک، بیانسه، دنی بویل، دیوید کمرون، اریک کانتور، جسیکا چاستین، جورج کلونی، تیم کوک، دنیل کریگ، برایان کرانستون، اِلن دیجنرس، مایکل فاسبندر، ساندار فلوک، شیخ احمد بن خلیفه اُل ثانی، کامالا هریس، میشل هازاناویسیوس، حامد کرزای، مارک مارون، اریک مارتین، ملیسا مک کارتی، کیت میدلتون، نیکی میناج، ریچارد مولر، روپرت مردوک، بنیامین نِتانیاهو، باراک اوباما، میشل اوباما، میشل فیلیپس، کارن پیرس، برد پیت و آنجلینا جولی، ولادمیر پوتین، ملکه الیزابت دوم، ریحانا، نیکولاس سارکوزی، شکیرا، رایان سیکرست، مارتین اسکورسیزی، جسیکا سیمپسون، مریل استریپ، تیلدا سوآنتون، بروس اسپرینگستین، هاروی وینستین، کریستین ویگ، اوپرا وینفری، مارک زاکربرگ و... اشاره کرد

روز نگار

امروز مصادف است با سالروز تولد «مارلون براندو» بازیگر اسطوره ای و فقید جهان سینما

مهناز افشار: جهان اول و اصلی من سینماست/ انتقاد تئاتری‌ها را به دل نگرفتم/ از بازیگری خداحافظی کنم،

مهناز افشار: جهان اول و اصلی من سینماست/ انتقاد تئاتری‌ها را به دل نگرفتم/ از بازیگری خداحافظی کنم، نویسنده می‌شوممهناز افشار: جهان اول و اصلی من سینماست/ انتقاد تئاتری‌ها را به دل نگرفتم/ از بازیگری خداحافظی کنم، نویسنده می‌شوم
تاریخ درج : ۱۱ فروردين ۱۳۹۱
سرفصل : اخبار سینما و تلویزیون در سایر رسانه ها   |   منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار
خلاصه مطلب : مهناز افشار بازی در فیلم‌های متفاوت چون «سعادت‌آباد»، «برف روی کاج‌ها» و «پل چوبی» را نتیجه منطقی تجربه سالیان گذشته، مطالعه بیشتر و تغییر نگاهش به هنر سینما می‌داند.

مهناز افشار بازی در فیلم‌های متفاوت چون «سعادت‌آباد»، «برف روی کاج‌ها» و «پل چوبی» را نتیجه منطقی تجربه سالیان گذشته، مطالعه بیشتر و تغییر نگاهش به هنر سینما می‌داند.

زمانی که 20 سال داشت، بازیگری را با مجموعه تلویزیونی «عشق گمشده» ساخته مسعود نوابی در سال 1376 آغاز کرد. دو سال بعد با ایفای نقش در فیلم «دوستان» از علی شاه حاتمی به سینما راه یافت و با بازی در فیلم «شور عشق» با کارگردانی نادر مقدس در سال 1379 به شهرت رسید.

فیلم‌های «کما» (1382) ساخته آرش معیریان و «سیزده گربه روی شیروانی» (1382) از علی عبدالعلی‌زاده از او چهره‌ای پولساز ساختند که با «آتش بس» (1384) تهمینه میلانی به اوج رسید.

«رئیس» (1385) به کارگردانی مسعود کیمیایی و «دعوت» (1387) ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا طلیعه نقش‌آفرینی‌های متفاوت او بودند که در دو سال اخیر با بازی در فیلم‌های «سعادت‌آباد» مازیار میری، «برف روی کاج‌ها» پیمان معادی و «پل چوبی» مهدی کرم پور ادامه پیدا کرد.

بعد از بازی در فیلم‌های متفاوت، نوبت به تئاتر رسید تا مهناز افشار با بازی در «آمدیم، نبودید، رفتیم» با کارگردانی رضا حداد، تجربه‌ای تازه را در کارنامه هنری خود ثبت کند؛ نمایشی که اسفند سال گذشته شروع شد و اجرایش تا اردیبهشت 91 در تماشاخانه ایرانشهر ادامه دارد.

در ادامه می توانید گفتگوی سایت خبرآنلاین با مهناز افشار را مطالعه نمایید.


دو سالی می شود مسیری متفاوت را در بازیگری انتخاب کرده‌اید. این تحول چطور رخ داد؟

آن طور نبوده که بنشینم و فکر کنم که خب حالا باید راهم را تغییر دهم و در فیلم‌های متفاوتی ظاهر شوم، برای همین دوست ندارم اسمش را تحول بگذارم. حرکت پیوسته ای که سال 1376 با بازی در سریال «عشق گمشده» شروع شد، بعد از 14 سال مرا به این جا رسانده است.

اما می‌توانستید زودتر به این نقطه برسید.

این جا هم که هستم، یک نقطه گذر است که از آن عبور خواهم کرد. در واقع تمام فیلم‌هایی که بازی کرده‌ام، تجربه‌هایی بوده‌اند که توانایی‌های امروز مرا پدید آورده‌اند.

هم کارهای خوبتان و هم بازی‌های بدتان؟

هم خوب‌ها و هم نه چندان خوب‌هایش. علاوه بر این سابقه کاری، مطالعه، دیدن فیلم‌های زیاد ایرانی و خارجی، آشنایی عمیق‌تر با عرصه‌های گوناگون هنری و فرهنگی و...باعث شد نگاهم به سینما عوض شود. در ضمن دوست ندارم بازی هایم را به دو دسته خوب و بد تقسیم کنم.
 
چرا؟

چون بازی در فیلم‌های قدیمی‌ام بر اساس توانم در آن زمان ها شکل گرفته و نباید آن ها را با امروز مقایسه کرد.

گفتید در چند سال اخیر نگاهتان به سینما عوض شده است. منظورتان چیست؟

حالا فیلمنامه‌ها را با نگاهی دقیق‌تر و جامع‌تر می‌خوانم و دست به انتخاب می زنم. داستان، موضوع، شخصیت‌ها، شیوه روایت و ... همه این‌ها را در فیلمنامه در نظر می گیرم. بعد از آن هم به کارنامه کارگردان، تیم فیلمسازی و توان حرفه‌ای گروه توجه می‌کنم. در واقع دیگر مثل شروع کارم در سینما، بازی در هر فیلمی را به راحتی نمی‌پذیرم.

بازی نکردن در یک فیلم خوب هم می‌تواند سال‌ها ذهن یک بازیگر را به خود مشغول و او را اذیت کند؟

فکر کنم منظورتان از دست دادن بازی در فیلم «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی است. خب، بعضی وقت‌ها همه چیز دست به دست هم می دهد تا آدم فرصتی را از دست بدهد. من آن زمان مدتی خارج از کشور بودم و آقای فرهادی نتوانست به موقع با من تماس بگیرد. وقتی هم برگشتم، گروه فیلم «درباره الی» تا دقیقه 90 منتظر ماندند تا من بتوانم به آن ها ملحق شوم که به دلیل مسائل گوناگون این امر محقق نشد. حالا هم با تمام احترامی که برای این فیلم خوب قائل هستم، از بازی نکردن در آن ناراحت نیستم که برایش ذهنم درگیر شود.

اما شاید باعث می‌شد زودتر به سیمرغ بلورین جشنواره فجر برسید. این طور نیست؟

به جای سال 1387، دو دوره بعد در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر این جایزه را برای «سعادت‌آباد» گرفتم که با هم خیلی فاصله زمانی نداشتند.

و این جایزه شما را خوشحال کرد؟

چرا که نه. پیش از گرفتن این سیمرغ، 12سال بود که داشتم به طور حرفه‌ای کار می‌کردم و از خودم می‌پرسیدم آیا برای هیچ کدام از فیلم‌هایم نباید حداقل نامزد دریافت جایزه می شدم.

پارسال هم جشنواره فیلم فجر هم نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای فیلم «پل چوبی» به کارگردانی مهدی کرم‌پور شدید.

بله در دو سال گذشته بالاخره جشنواره فیلم فجر مرا دید که بی‌شک در ادامه کارم موثر است.

بعد از این موفقیت های سینمایی، در پایان سال 1390 یک‌باره به صحنه تئاتر آمدید و در نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» با کارگردانی رضا حداد بازی کردید. چرا؟

می‌خواستم صحنه تئاتر را تجربه کنم و آمدم.

به همین سادگی؟

همیشه من تماشاگر و علاقمند پروپا قرص تئاتر بوده‌ام و دوستان زیادی در این عرصه دارم. پیش از این هم پیشنهادهایی برای بازی روی صحنه داشتم که عاقبت تصمیم گرفتم حداقل یک بار هم شده آن را تجربه کنم.

واقعاً شاید همین یک بار تئاتر را تجربه کنید؟

به نظر شما ایرادی دارد؟

نه. این را با تاکید پرسیدم تا شاید خیال منتقدان حضور شما در تئاتر کمی راحت شود.

خیلی دوست ندارم با این لحن و ادبیات به انتقاد های هنرمندان تئاتر پاسخ دهم.

اما فکر می‌کنم ارائه توضیحات شما خیلی هم خوب باشد و سوء تفاهم ها را از بین ببرد.

اول از همه باید بگویم که حضور من در تئاتر بدون هیچ ادعایی است و صحنه نمایش را حریمی مقدس و بازی در آن را سخت می‌دانم. با این وجود چون من دوره‌ای شاگردی استاد سمندریان را کرده‌ام و رمز و فنون بازیگری را نزد او آموخته‌ام، می‌خواستم خودم را محک بزنم و تجربه‌ای بیاندوزم.

پس برخلاف انتقاد ها فکر نمی‌کنید حضور چهره‌های بازیگری سینما در تئاتر، به ضرر این هنر باشد؟

من فقط دارم از جانب خودم صحبت می کنم. دوباره تاکید می‌کنم جهان اول و اصلی من سینماست و اصلاً معلوم نیست بخواهم کار در تئاتر را بار دیگر تجربه کنم. تنها دلیل آمدنم به تئاتر این بود که می خواستم چیزهای بیشتری در بازیگری یاد بگیرم.

بسیاری از تئاتری‌های منتقد از جمله آقای فراهانی می گویند حضور بازیگران سینما روی صحنه باعث افت کیفی تئاتر کشور، بلعیده شدن بودجه اندک آن و تنگ شدن جای بازیگران هنرهای نمایشی می شود.

ابتدا باید کار بازیگر را روی صحنه دید و بعد قضاوت کرد. برای همین از آقای فراهانی که در فیلم‌هایی جای پدر من بازی کرده‌اند و حق پدری و استادی بر من دارند، می خواهم دعوت مرا بپذیرند، به تماشای نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» بیایند و با نشان دادن نقاط ضعف بازی من، کارم را رتوش کنند. تا ایشان و دیگر بزرگان عرصه بازیگری تئاتر کار من را نقد نکنند، نمی توانم به هدف اصلی‌ام که همان یاد گرفتن و کسب تجربه های بیشتر است، برسم.

این طور که از حرف‌هایتان بر می‌آید، خیلی از واکنش‌ها و انتقادهای اهالی تئاتر رنجیده خاطر نیستید. درست است؟

ابتدا کمی از این واکنش‌ها رنجیدم. اما حالا مطمئن هستم همه این انتقادها از روی دلسوزی بوده و منظور منتقدان را بهتر می‌فهمم. همه جای دنیا، تئاتر بهترین بازیگران خود را به سینما داده که در ایران هم این اتفاق رخ داده است. تئاتر زیر بنای محکم دیگر هنرهای نمایشی و دراماتیک از جمله سینماست که باید استحکام آن حفظ شود. همه این دغدغه‌ها باعث می‌شود حساسیت‌ها در این هنر افزایش یابد که من آن را درک می‌کنم و برای همین انتقاد تئاتری ها را به دل نمی گیرم.

گفتید که می‌خواسته‌اید تئاتر را تجربه کنید و پیشنهادهایی هم در سال‌های گذشته داشته اید. خب چرا از بین همه آن ها با نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» به صحنه آمدید؟

اگر در نمایش دیگری هم بازی می‌کردم، باز این پرسش پیش می آمد. آیا منظور خاصی دارید؟

بله. در این نمایش با کارگردانی رضا حداد، شخصیت و درام منسجم به معنای کلاسیک آن وجود ندارد. از کل زمان نمایش، بازی شما تنها به چند صحنه که جمعاً 15 دقیقه هم نیست، خلاصه می‌شود. در واقع کاری نیست که بتوانید طوری که می‌خواهید تجربه بیاندوزید و خود را محک بزنید. شاید بهتر بود برای نخستین بار در درامی جدی تر و شناخته‌شده‌تر و در نقشی پیچیده تر روی صحنه می آمدید.

دلیل‌های زیادی باعث شد تا این کار را بپذیرم. اول آن که وقتی نمایشنامه «آمدیم، نبودید، رفتیم» به قلم محمد چرم‌شیر را خواندم، از آن خوشم آمد. دوم آن که وجوه تصویری نمایش، این کار را خیلی به سینما نزدیک کرده است. سوم آن که این نمایش یک تئاتر تجربی است که خیلی به این گونه کارها علاقه دارم.
 
پس دغدغه ایفای یک نقش نمایشی معروف از یک درام شناخته‌شده‌تر را نداشتید؟

نه اتفاقاً برخلاف دوستانی که می گفتند یک نقش سنگین تر را انتخاب کنم، این نمایش را برای نخستین تجربه تئاتری‌ام مناسب تر یافتم.

از نظر خودتان، این نمایش را در کدام دسته از انواع تئاترها قرار می دهید؟

این کار برای من یک پرفورمنس است که در اجرایش باید به کشف و شهود می‌رسیدیم. نمایشی سوررئال، فانتزی و پر از اتفاقات نو که به نظرم اتفاق جدیدی در تئاتر کشور است.

بعد از اجراهای اسفند، از هفته دیگر دوباره این نمایش در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می‌رود. کار در تئاتر که به نسبت سینما وقت و انرژی بیشتری را از بازیگر می‌گیرد، چگونه یافتید؟

دشوار و مشکل. البته بازیگری در سینما هم ساده نیست و آن را باید از جمله کارهای سخت به حساب آورد. بارها گفته‌ام بازیگری به نسبت بیشتر دیگر شغل‌ها، کاری بسیار سخت است.

پس چرا به سراغ آن آمدید؟

چون من ذاتاً عاشق کارهای سخت هستم.

شاغلان به کارهای سخت زودتر از دیگران بازنشسته می‌شوند. شما هم بازیگری را زود کنار خواهید گذاشت؟

شاید باورتان نشود، اما به طور جدی به آن فکر کرده ام. اگر بخواهم از بازیگری خداحافظی کنم که خیلی هم زمانش دور نیست، همیشگی خواهد بود.

بسیاری از بازیکنان فوتبال بعد از خداحافظی، به مربیگری و دیگر شغل های مرتبط روی می آورند. شما در سینما چه خواهید کرد؟

تدوین که درسش را خوانده‌ام و فیلمبرداری به حال و هوای من نزدیک‌تر است؛ با این وجود احتمال این‌که نویسنده شوم بیشتر است. مدتی است که نیمه‌شب‌ها چهار خطی می‌نویسم و دوست دارم آن را به طور جدی تر ادامه دهم.


علم الهدی: عمده فیلم‌های امسال سینمای ایران توانایی جذب مخاطب را ندارند

علم الهدی: عمده فیلم‌های امسال سینمای ایران توانایی جذب مخاطب را ندارندعلم الهدی: عمده فیلم‌های امسال سینمای ایران توانایی جذب مخاطب را ندارند
تاریخ درج : ۱۱ فروردين ۱۳۹۱
سرفصل : اخبار سینما و تلویزیون در سایر رسانه ها   |   منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار
خلاصه مطلب : کارشناس امور پخش و اکران در ارزیابی گیشه سینمای ایران در سال 91 عنوان کرد، بخش مهمی از فیلم‌های امسال فاقد توان جذب مخاطب عام هستند.


کارشناس امور پخش و اکران در ارزیابی گیشه سینمای ایران در سال 91 عنوان کرد، بخش مهمی از فیلم‌های امسال فاقد توان جذب مخاطب عام هستند.

امیرحسین علم الهدی کارشناس امور پخش و اکران در ارتباط با ارزیابی فروش فیلم های در سال 90 به مهر گفت: در سال 90 با توجه به نسبت تورم هزینه سینماها از قبیل نگهداری و پشتیبانی بالا رفته است اما اگر با دفت به وضعیت فروش نگاه کنیم هیچ تغیری به لحاظ بالا رفتن نمی بینیم.

وی افزود: هدفمند کردن یارانه ها باعث شد در حوزه تولید 50 درصد افزایش قیمت داشته باشیم. به طور نمونه  ساخت فیلمی در سال 89 حدود 500 میلیون تومان هزینه داشته اما همین فیلم اگر قرار باشد در حال حاضر ساخته شود حدود 800 تا 850 میلیون هزینه در برخواهد داشت. در حوزه توزیع نیز 100 درصد افزایش قیمت داشتیم. ما کاغذ پوستر را باقیمت 500 هزار تومان تهیه می کردیم اما حال باید یک میلیون هزینه کنیم. در تمام ابعاد حوزه تولید، آماده سازی، پوستر، بیلبورد هم همین وضعیت وجود دارد.

علم الهدی ادامه داد: در حوزه سینما داری ما حدود 250 تا 300 درصد با افزایش قیمت روبرو بودیم. پول برق 350 هزار تومانی حالا یک میلیون تا دو میلیون تومان شده است.

این کارشناس سینما بیان کرد: وقتی می‌خواهیم از سیاست‌هایمان دفاع کنیم نباید دوباره به تعاریف مفاهیم اقتصادی برگردیم. مثل اینکه سینما دوباره اختراع می‌شود. اما ما در حال نوشتن دوباره علوم اقتصادی هستیم.

وی افزود: این درست که ما در سال 90 حدود 7 میلیارد تومان افزایش فروش داریم. اما آیا افزایش مخاطب نیز به نسبت سال 89 داشتیم؟ بله دو میلیون هم مخاطب افزایش داشته است. آیا اینها نسبت به افزایش هزینه‌ها توانستند ما را از نظر اقتصاد در سال 89 نگه دارند. پاشنه آشیل این است که می‌گویم نه.

علم الهدی عنوان کرد: ما نسبت به سال 89 و در سال 90 با این که افزایش مخاطب و فروش داشتیم ولی چون افزایش هزینه‌ها رشد بیشتری نسبت به آن دو پارامتر بوده می‌توانم بگویم نسبت به سال 89 عقب هستیم. چون ما زمانی می‌توانیم از خودمان دفاع کنیم که بحث هزینه‌درآمد را به یک تعریف علمی نزدیک کنیم.

وی ادامه داد: در سال 90 با اینکه ما در دو پارامتر مخاطب و فروش افزایش داشتیم اما متاسفانه در بحث هزینه‌ها سیر صعودی خیلی بیشتر بوده و همچنان اعتقاد دارم در سال 89 ارزانی در حوزه تولید، توزیع و نمایش خیلی بهتر از سال 90 بوده است. نتیجه این است که در سال 90 با توجه به اینکه این افزایش محدود است ولی هزینه‌ها به مراتب سیر صعودی بیشتری از این دو پارامتر داشته است.

این کارشناس سینما با اشاره به افزایش قیمت بلیت سینماها در سال 91 عنوان کرد: در حوزه تولید  ما چیزی به عنوان ورشکسته نداریم. در چند سال گذشته فیلم‌هایی که شکست کامل خوردند دوباره تهیه کننده و کارگردانان انها فیلم‌های دیگری ساختند. پس ما با یک ثبات در حوزه تولید مواجه هستیم. در صنایع دیگر هم اگر مبحث هزینه و درآمد با هم یکی نباشند کارخانه  مربوطه تعطیل و یا فعالیت اقتصادی منحل می‌شود.

وی تاکید کرد: اما در حوزه توزیع و نمایش وضعیت متفاوت است. قطعاً ما کاهش مخاطب خواهیم داشت. به دلیل اینکه وقتی سیاست گذاران و فعالان سینمایی نمی‌توانند راهکارهای پارامترهای اقتصادی که مردم و مخاطب با آن مواجه هستند را پیدا کنند و کاهش هزینه سینما رفتن را در دستور اصلی سینمایی کشور تعریف کنند، وضعیت اینگونه است.

علم الهدی افزود: وقتی توانی وجود ندارد تا از افزایش قیمت، تولید و توزیع و نمایش جلوگیری کند تنها راهی که می‌ماند افزایش قیمت بلیت است.  که از آن طریق تولید کنندگان، توزیع کنندگان و سینما داران بتوانند بخش کوچکی از هزینه‌های سرسام آور خودشان را برگردانند.

وی در ادامه بیان کرد: وقتی سیاست اصلی سینمای ایران در حوزه نمایش به سمت افزایش قیمت بلیت می رود، در این میان یک پارامتر یادمان می‌رود که مخاطب براساس کیفیت فیلم‌ها به دیدن آثار ترغیب می‌شود.

این کارشناس سینما گفت: جشنواره فیلم فجر که همواره به عنوان بهار سینما از آن یاد می شود، نشان می‌دهد با چه میزان توان جذب مخاطب در طول سال مواجه هستیم. این در حالی است که بخش مهمی از فیلم‌های سینمایی ایران در سال 91 فاقد توان جذب مخاطب عام هستند. این درست مانند همان اتفاقی است که در سال 89 افتاد. در ابتدای همان سال قیمت بلیت سینما بدون توجه به کیفیت فیلمها بالا رفت.  در صورتی که در همان سال نیز ما فیلم‌های پر مخاطب نداشتیم. به نظر می‌رسد در سال 91  همین موضوع تکرار می‌شود.

وی افزود: متاسفانه در این میان شخصی نیست تا وضعیت را تحلیل کند. همه از روی مسائل احساسی تصمیم می‌گیرند. من بارها عنوان کردم سیاست سینمای ایران باید به سمت تکثیر مخاطب حرکت کند. جنس سینمای ما باید به حوزه توزیع نمایش سینمای هند نزدیک شود.

علم الهدی در پایان تاکید کرد: میانگین قیمت بلیت در سینماهای هند که نمونه هایی از این دست در ایران هم وجود دارد حدود 500 تومان است. به نظر می‌رسد در دستور کار ما باید تکثیر مخاطب صورت گیرد نه افزایش قیمت بلیت. هر وقت سینمای ایران به سمت افزایش مخاطب برود مطمئن باشید افزایش سود هم دارد. اما وقتی سیاست سینمای ایران افزایش قیمت باشد شک نکنید با این فیلم‌هایی که ما داریم  به سمت کاهش مخاطب حرکت می کنیم. این آفتی است که سالیان سال در سینمای ایران وجود دارد و در این شرایطی که هستیم، نمی‌توانیم خودمان را خارج کنیم.

 

مجمع فیلمسازان ایران توقیف فیلم‌های دارای پروانه نمایش را محکوم کرد

مجمع فیلمسازان ایران توقیف فیلم‌های دارای پروانه نمایش را محکوم کردچرا باید عده‌ای غیرمتخصص و نا‌آشنا با سینما، برخلاف نظر کار‌شناسان قانونی و با فشارهایی که به فیلمساز و مسئولین فرهنگی می‌آورند، فیلم‌ها را از سر در سینما‌ها پایین بکشند؟
مجمع فیلمسازان ایران توقیف فیلم‌های دارای پروانه نمایش را محکوم کرد
تاریخ درج : ۱۰ فروردين ۱۳۹۱
سرفصل : خبرهای ویژه   |   منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار
خلاصه مطلب : درپی مشکلات پیش آمده در راه اکران عمومی دو فیلم دارای پروانه نمایش «گشت ارشاد» و «خصوصی» و توقیف این فیلمها، شورای مرکزی مجمع فیلمسازان ایران با صدور بیانه ای، مداخله‌های سیاسی را در عرصه سینما محکوم کرده و اعلام کرد فشارهای سیاسی بر مدیران فرهنگی و فیلمسازان کشورمان، عرصه را بر آن‌ها تنگ خواهد کرد و میدان رقابت فرهنگی برای رقبای خارجی، باز خواهد ماند.

به گزارش سینمانگار، درپی مشکلات پیش آمده در راه اکران عمومی دو فیلم دارای پروانه نمایش «گشت ارشاد» و «خصوصی» و توقیف این فیلمها، شورای مرکزی مجمع فیلمسازان ایران با صدور بیانه ای، مداخله‌های سیاسی را در عرصه سینما محکوم کرده و اعلام کرد فشارهای سیاسی بر مدیران فرهنگی و فیلمسازان کشورمان، عرصه را بر آن‌ها تنگ خواهد کرد و میدان رقابت فرهنگی برای رقبای خارجی، باز خواهد ماند.


متن بیانیه شورای مرکزی مجمع فیلمسازان ایران به شرح زیر است:
 

در حالی که امید آن می‌رفت تا سینمای ایران همانند سایر اصناف و آحاد مردم، سال جدید را با انرژی تازه‌ای آغاز کند، اما متاسفانه قانون‌ستیزی پیش‌آمده در خصوص فیلم‌های اکران نوروزی واهمه به یغما رفتن شالوده ده‌ها سال تلاش سینماگران و مسئولین فرهنگی کشورمان را رقم زد.

چه کسی نمی‌داند، فیلم‌هایی که اینک مورد تاخت و تاز قانون‌ستیزان قرار گرفته‌اند پروانه نمایششان را با چه مشقت‌هایی دریافت کرده‌اند؟ دریافت پروانه نمایش در سینمای ایران همانند عبور از هفت خان رستم است و شاید حتی سخت‌تر! فیلمسازان باید نظر ده‌ها تن از شورا‌های مختلف در یمین و یسار وزارت خانه عریض و طویل فرهنگ و ارشاد اسلامی را جلب کنند تا بتوانند پروانه نمایشی را اخذ کنند که قرار است ضامن حیثیت و سرمایه‌شان باشد.
 
با چنین پروانه نمایش آن‌ها باید بتوانند در پناه قانون محصول فرهنگی خود را به دست تماشاگران شریف ایرانی برسانند. اگر قرار باشد این پروانه نمایش چنین خاصیتی نداشته باشد، دیگر چرا باید این هفت خان مشقت بار را طی کنند؟ چرا باید عده‌ای غیرمتخصص و نا‌آشنا با سینما، برخلاف نظر کار‌شناسان قانونی و با فشارهایی که به فیلمساز و مسئولین فرهنگی می‌آورند، فیلم‌ها را از سر در سینما‌ها پایین بکشند؟ و البته طنز روزگار این است که فیلم‌هایی به این مصیبت دچار می‌آیند، که بعضا حتی مورد تشویق هیئت‌های انتخاب و داوری در جشنواره دولتی فجر قرار گرفته‌اند و در نمایش عمومی از استقبال تماشاگران برخوردار بوده‌اند.

در این وانفسا، مجمع فیلمسازان سینمای ایران قطع نظر از کیفیت فیلم‌ها و اینکه فیلم ساخته کدام فیلمساز است، این اتفاق اسف‌بار را بدعتی در سینمای ایران تلقی می‌کند و اعلان می‌کند با این بدعت، دیگر امنیت نمایش هیچ فیلمی در آینده تامین نخواهد بود.

ما اگر نتوانیم فیلمی ایرانی را که با لحاظ تمام مراحل قانونی ساخته شده، تحمل کنیم، چگونه می‌توانیم در مقابل موج عظیم فیلم‌های هالیوودی قد علم کنیم؟

در سالی که به عنوان سال تولید ملی با سرمایه ایرانی لقب گرفته اگر نتوانیم به تولید داخلی و سرمایه بخش خصوصی در سینمای ایران احترام بگذاریم، ناگزیر به احترام گذاشتن به تولیدات خارجی هستیم.‌‌ همان طور که هم اکنون وقت بسیاری از مخاطبین ایرانی صرف دیدن فیلم‌های سینمایی خارجی می‌شود.

ما نا‌گزیریم مداخله‌های سیاسی را در عرصه سینما نفی کنیم و اعلان کنیم فشارهای سیاسی بر مدیران فرهنگی و فیلمسازان کشورمان، عرصه را بر آن‌ها تنگ خواهد کرد و میدان رقابت فرهنگی برای رقبای خارجی، باز خواهد ماند.

شایعه درگذشت بازیگر پیشکسوت تکذیب شد

شایعه درگذشت بازیگر پیشکسوت تکذیب شد/ ثريا قاسمی: در سفر اروپا و در صحت كامل به سر می‌برمشایعه درگذشت بازیگر پیشکسوت تکذیب شد/ ثريا قاسمی: در سفر اروپا و در صحت كامل به سر می‌برم
تاریخ درج : ۹ فروردين ۱۳۹۱
سرفصل : در حاشیه سینما   |   منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار
خلاصه مطلب : ثريا قاسمي در خصوص انتشار شايعه خبر درگذشت خود گفت: در صحت كامل به سر مي‌برم.




ثريا قاسمي در خصوص انتشار شايعه خبر درگذشت خود گفت: در صحت كامل به سر مي‌برم.

ثريا قاسمي بازيگر سينما و تلوزيون در گفتگو با باشگاه خبرنگاران در خصوص انتشار شايعه خبر درگذشت خود گفت: من در سفر اروپا در كنار دخترم و خانواده اش هستم و از سلامتي كامل برخوردارم و بعد از آن به همراه خانواده ام به مرز سوئد رفته و بعد از 3 هفته ديگر به ايران بازخواهم گشت.

وي خاطرنشان كرد: در پي خبر شايعه درگذشتم و تماس هاي پي در پي كه از ساعت 1:30 بامداد گرفته شده اين خبر را تكذيب كرده و در سلامتي كامل به سر مي‌برم.

هاریه ای درباره سینمای سی ساله کشورمان

بهاریه ای درباره سینمای سی ساله کشورمانایمان بیاوریم به پایان فصل سرد
بهاریه ای درباره سینمای سی ساله کشورمان
سرفصل : ویژه نوروز   |   منبع خبر : وب سایت تخصصی سینمایی سینمانگار
خلاصه مطلب : حسین ارومیه چی ها: به قول گدار که می گفت سینما باید سنگی باشد که سکوت را بشکند، امیدوارم حالا که این تعبیر کمی برعکس شده، به جای آنکه سکوت سنگ مرگ سینما باشد کمی اندیشه، یک مشت ذهنیات سازنده و میزانی همدلی از نوع عملی اش در دستور کار همه این دلسوزان و دوستان که به فکرند ولی فکر خودشان، در سینما قرار بگیرد.



سینمانگار: حسین ارومیه چی ها: روزهای سختی بود. کم کم یاد گرفته بود که زمانه به هیچ کس وفا نمی کند و هرکاری که بخواهد انجام دهد یا باید دل کسی را بسوزاند یا دست به دامن راه های نامتعارف شود. می دانید کودک سر به زیر و تازه از آب و گل در آمده آن سالها نه خیلی دلش به ظرفیت های محدود خانواده خوش بود و نه چیزی از رفاه و پیشرفت و تلاش فردی خودش می دانست. خانواده هم الحق که او را در این برحه و شرایط نه تنها راهنمایش نکردند و از تجربه شان استفاده نکردند که حتی با سهل انگاری ها و افراط های بی موردشان به رشد ناقص او کمک کردند. واقعیت این بود وقتی همه چیز به یکباره عوض شد. کودک بیچاره هم به ناچار می بایستی خود را عوض می کرد، چیز دیگری می شد و از ابتدا و این بار با نگاه ها و تفکرات عده ای دیگر که اتفاقا با خود او هم سر و کار نداشتند جلو می رفت. پس طبیعی بود که دچار سردگمی شود، چند باری راهش را گم کند، اسیر درگیری ها و ناملایمتی های بی مورد بالا سری هایش شود و حتی از یک جایی شروع کند به سرکشی و طغیان.

اما با عوض شدن دوباره شرایط انگار بار دیگر داشت متولد می شد، جان می گرفت و به امید روزنه تازه ای به خودش امید میداد. البته در همان دوران قبل هم بی انصافی است که از بعضی هنرها و دستاوردهایش چشم پوشید اما چون همگی زیر سایه بگیر و ببندهای سخت گیرانه دور و بری هایش پنهان می شدند این روشنی ها نمود پیدا نمی کرد. اما دوره جدید انگار می خواست همه چیز را زیر و رو کند. به یکباره همه چیز در رابطه با این کودک حالا دیگر سر و شکل گرفته رنگ دیگری پیدا می کرد. و باز هم عده ای دیگر آمدند و دوباره سرپرستی او را به عهده گرفتند. ظاهرا که می دانستند چه می خواهند و خیلی هم خودشان را دلسوز می دانستند و انصافا هم که کارهای درخشانی کردند. یک دوران خوب و طلایی که همیشه حسرتش را می خوریم. لااقل به لحاظ بازدهی که می دیدیدم و دریافت هایی که از گوشه و کنار مشاهده می کردیم. در آن زمان بود که جشن تولدش به بیست سالگی نزدیک می شد و با مهمانهایی که در جشن حاضر می شدند و کارنامه ای که هر سال تحویلمان می داد نشانگر فصل تازه ای در دوران زندگی خودش بود. دیگر داشتیم امیدوار می شدیم. ذوق کرده بودیم و به داشتن همچین ثمره ای می بالیدیم. حتی در انسوی مرزها هم ثمره مان داشت نتیجه می داد. نگاهمان می کردند و حتی تحسینمان هم کردند و خلاصه هر کسی که میرسید لب به تحسین می گشود. اما انگار شرایط همیشه یک شکل نمی ماند و باز هم این بار انگار افراط های این طرفی داشت کار دستش می داد. فضایی که باز بود و بگیر و ببندهای که این بار دیگر بنا به مصلحت خاص هم نبود. حالا دیگر سلیقه ها هم عوض شده بود، اصلا آدم ها سلیقه ای شده بودند هر کسی با هر نگاهی که داشت و دست بر قضا صاحب نظر هم بود نظرش را اعمال می کرد و این وسط هم این ثمره بیچاره چاره ای جز حرکت کردن با این بادِ باد آورده نبود. او می رفت و به دنبالش جریان می ساخت و حتی عده ای را جمع می کرد که یا مخالف بودند یا موافق. یا اینکه اصلا هیچ چیز نبودند ولی فقط بودند. و همین برایشان کافی بود.البته این جدا از عده دیگری بود که کلا برای سرگرمی و خالی نبودن عریضه می آمدند و حرفی می زدند و دری هم به تخته می کوبیدند. هر چه باشد رسم آن موقع سر و صدا کردن بود و هرکه سر و صدای بیشتری به راه می انداخت آدم مهمتری بود و صدایش به همه جا می رسید. هر چه می گذشت هر چقدر که می آمدند و می رفتند این متاع دست به ابزار شده فق در نقش یک کلیشه بود تا به مقصد مورد نظرِ البته نامعلومش برود. که با زهم در طول این مدت کار خودش را کرد. تشویق شد، گله شنید و حتی افتخار هم آفرید.

حالا بهار دیگری است. سال نویی دیگر و طبعا ثمره سی و چند ساله هم محصولات تازه ای به بار خواهد داد. محصولاتی که تا همین چند ماه پیش در جشن تولد سی سالگیش برای اولین بار پیش چشم دلسوزان و متخصصان قرار گرفت. از هر جا گفتند. شکایت کردند برخی راضی بودند و این یکی را هم تمام کردند. حالا دوره دیگری است. انگار در ظاهر خیلی دلشان برایش سوخته، به فکر سرپناه تازه اند، سرپناه قدیمی اش را فاکتور گرفتند و خودشان دست به کار شدند. و همه اینها در حالی است که این ثمره حسابی جایش را در دنیا باز کرده باب طبع عده بسیاری شده، مورد تاییدشان است و حتی بزرگترین جایزه آنها را هم از آن خود کرده و این یعنی لااقل او مسیر خودش را رفته. مسیری که می بایست طی می کرد و نه ان چیزی که بهش دیکته می کردند یا می خواستند باشد.

باری، از پس این طوفانهای عظیم، این بهارها و همه دورانهایی که طی شده همه بدون شک به فکر عاقبتش بودند. دلشان برایش می تپیده و می خواستند به بهترین شکل ظاهرا رشد کند. اما به جز همه آن دستاوردهای مثبت و در مسیرش هنوز راه زیادی مانده، خیلی کار دارد تا به آن نقطه طلایی اش برسد. نه اینکه با تعداد بالای محصولاتش لب به تحسین بگشایند و از خودشان بگویند و حمایتهای بی دریغشان(!).

اما ما چاره ای نیداریم جز داشتن میزانی امید، کمی تلاش و مقداری دغدغه. باید نگرانش بود تا به دادش برسند. باید برایش دل سوزاند تا به فکر بیفتند.پس در آستانه تازه ترین بهار سینما این ثمره چند ده ساله سرزمینمان که از همان سی سال پیش وارد دوره تازه ای شد و همیشه تلاش شد تا از گذشته امتحان پس داده اش گذر کند و چشم بپوشانند یک آرزوی ماندگار می کنم.

به قول گدار که می گفت سینما باید سنگی باشد که سکوت را بشکند، امیدوارم حالا که این تعبیر کمی برعکس شده، به جای آنکه سکوت سنگ مرگ سینما باشد کمی اندیشه، یک مشت ذهنیات سازنده و میزانی همدلی از نوع عملی اش در دستور کار همه این دلسوزان و دوستان که به فکرند ولی فکر خودشان، در سینما قرار بگیرد.