فارس ـ  استخاره اولم اين بود كه فيلم « زمهریر » را نشان اين هيئت انتخاب ندهم. جوابم آمد برو بنمايان تا رو سياه شوند دشمنان و استخاره دومم اين بود كه اين نامه را بنويسم كه خوب آمد و نوشتم.

 

سيدضياء هاشمي تهيه‌كننده فيلم سينمايي زمهریر در پي عدم پذيرش « زمهریر » در جشنواره فيلم فجر، نامه‌اي گلايه‌آميز تحت عنوان «اشتباه نامه» منتشر كرد.

يا مقلب القلوب و الاابصار...،

با افتخار در سالگرد انقلاب و در آستانه فجري ديگر من، سيدضياء هاشمي با صداقت كامل در نهايت صحت و سلامت بانگ بر مي‌آورم كه اشتباه كرده‌ام. نه نگاه به موهايم كردم نه به سن و سالم، نه به تقويم، نه به آدم‌هاي دو و ورم و نه به ...

فكر كردم همين ديروز بود كه سر خوش توي مسجد محل تنها موسيقي و صدايي كه به گوشم مي‌خورد قرآن بود و من در صفاي صوت داوود به ترنم‌اش صفايي كردم. پيري آمد، مرشد مون شد فكر كرديم ديگه تموم شد، مي‌تونيم سير و سلوك قرآن رو جاري مملكت كنيم.

دل به حكمش داديم و به عشقش تصميم گرفتيم بريم به منبري كه سينما بود. اومديم دست خالي، بي‌توشه راه، بي‌فكر پس و پيش با يك ياعلي وارد سينما شديم كه دلمون رو جلا بديم، جووني مون طي شد و تا اومديم به خودمون بيايم ديدم سال‌ها عمرمون رو طي كرديم توش و گرد پيري نشست روي سر و صورتمون.

اما درست نظاره‌گر آينه نبودم. قدر آينه ندونستيم و قدر اين سپيدي مو رو اشتباه كردم.


در اين نامه آمده است: اشتباه كردم گفتم بعد اين همه فيلمسازي و فيلم‌بازي و رئيس و مرئوس بودن، بيام براي وصيت‌ام هم كه شده يك فيلم بسازم كه خستگي و درد كوفتگي بچه‌هاي جنگ و هم مسجدي‌هام توش باشه.

يه فيلم از جنگ و دفاع مقدس براي امسال، براي سال 1388. كه باهاش بشه باليد و نسل تازه رو هشيار كرد كه به خدا آدم‌هاي اصل انقلاب و جنگ و ارزش‌ها عين همين آينه‌اي بودن كه من خوب بهش نگاه نكردم و سپيدي موهام رو توش نديدم. اين آينه، آينه است.


آينه چون روي به تو بنمود است/ خود شكن آينه شكستن خطاست


در ادامه مي‌خوانيم: من اشتباه كردم و خود شكستم. چرا؟ كه مي‌دانستم در اين زمانه رياكار و خودنما كار خير را حاجت استخاره نيست، اما برخلاف تمام عمرم دوباره استخاره كردم. در كار خير استخاره كردم.

 استخاره اولم اين بود كه فيلم «زم‌هرير» را نشان اين هيئت انتخاب ندهم. جوابم آمد برو بنمايان تا رو سياه شوند دشمنان و استخاره دومم اين بود كه اين نامه را بنويسم كه خوب آمد و نوشتم.

 امروز چنان مستاصل شرايط اين جامعه‌ام كه به اذن همان كتاب خدا كه ره توشه‌ راهم بوده اين «اشتباه‌نامه» را مي‌نويسم.


در ادامه مي‌خوانيم: آهاي دوستان تصميم‌گيرنده! اين اشتباه نامه سيد ضياء هاشمي است از «زم هرير» كه به بيان عام جهنم سادات است و «زم‌هرير» جهنم سيدضياء هاشمي در سال 1388 كه ندانست چراغ روشن را خاموش بايد و ديگر كسي در امروز آئين چراغ نمي‌خواهد كه آئين چراغ خاموشي نيست.

 روشنايي را هيچ بادي خاموش نخواهد كرد كه باد شديد روشني را شعله‌ور آتشي خواهد كرد سوزنده و وقتي آتش برخواست خشك و تر مي‌سوزاند. نيك مي‌دانم كه هيچ پديده هنري در هيچ محاقي قرار نخواهد گرفت و هيچ توقيف و توقفي پايدار نمي‌ماند.

همان طور كه امروز شما آمديد محاق پيشينيان را شكستيد. فردائيان هم محاق امروز شما را مي‌شكنند و «زم‌هرير» نشان داده خواهد شد و خواهندش ديد تا سيه‌روي شود هر كه در او غش باشد.


در بخشي ديگر از اين نامه آمده است: اين نامه نه از سر نپذيرفتن‌مان است كه اين نپذيرفتن و اين عدم صحه برايمان افتخاري خواهد شد كه بعدها به آن خواهيم باليد. اين محك تجربه است. خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد.


اين اظهار اشتباه يكي از بهترين‌هاي عمرم است زين پس به جاي جواب «زم‌هرير» صرف خواهم كرد فعلي را كه ينتخب، منتخب، انتخاب.
يا علي، سيد ضياء هاشمي