نامه سرگشاده بهروز افخمی به مدیرعامل خانه سینماجلوي سوء استفاده از نامم را در «فرزند صبح» بگيريد !
نامه سرگشاده بهروز افخمی به مدیرعامل خانه سینما
خلاصه مطلب : در پی اعلام خبر حضور فیلم سینمایی «فرزند صبح» در بيست و نهمين دوره جشنواره فيلم فجر از سوی محمدرضا شرف‌الدين(تهيه‌كننده فيلم)، بهروز افخمی کارگردان «فرزند صبح»، با نگارش نامه‌ای به محمدمهدي عسگرپور مدير عامل خانه سينماي ايران، خواستار اين شد تا وی مقابل آنچه که افخمی آنرا "سوء استفاده از نامش به عنوان کارگردان در آنچه از «فرزند صبح» به نمایش در خواهد آمد"، بایستد.

به گزارش سینمانگار، در پی اعلام خبر حضور فیلم سینمایی «فرزند صبح» در بيست و نهمين دوره جشنواره فيلم فجر از سوی محمدرضا شرف‌الدين(تهيه‌كننده فيلم)، بهروز افخمی کارگردان «فرزند صبح»، با نگارش نامه‌ای به محمدمهدي عسگرپور مدير عامل خانه سينماي ايران، خواستار اين شد تا وی مقابل آنچه که افخمی آنرا "سوء استفاده از نامش به عنوان کارگردان در آنچه از «فرزند صبح» به نمایش در خواهد آمد"، بایستد.


متن کامل نامه بهروز افخمی به شرح زیر است:

مدیرعامل محترم خانه ی سینمای ایران
برادر گرامی – جناب آقای عسگرپور
با سلام و احترام

در خبرها خواندم كه آقاي محمدرضا شرف‌الدين فرم درخواست شركت در جشنواره فيلم فجر را براي فيلم «فرزند صبح» پر كرده است. ايشان در ضمن وانمود كرده‌اند كه دارند دنبال من مي‌گردند در حالي كه مي‌دانند اختراعي به نام تلفن از صد و اندي سال پيش به ميان آمده و مردم به واسطه آن با هم حرف مي‌زنند و مي‌دانند كه من از حدود دو سال پيش از داخل و خارج كشور تلاش كردم تا با ايشان گفت‌وگو كنم و جلوي ضايع شدن زحمات خودم و گروهي از تواناترين هنرمندان ايران را بگيرم اما موفق نشدم و ايشان حاضر به شنيدن صداي من نشد. من نمي‌خواهم حوصله شما را سر ببرم و بنابراين داستاني طولاني را كوتاه مي‌كنم.

اكنون از پايان فيلمبرداري فيلم «فرزند صبح» بيش از سه سال مي‌گذرد. در دو سال اول اين سه سال تهيه‌كننده به كلي ناپديد شده بود و دستمزد گروه سازنده را در ماه آخر فيلمبرداري هم پرداخت نكرده بود. در آن دوسال فيلم در دفتر كار من به وسيله سيف‌اله داد تدوين شد و سيف‌اله تا پايان كارش هيچ دستمزدي دريافت نكرد. هزينه‌هاي دفتري و كرايه ميز تدوين هم پرداخت نشد اما آقايان تهيه كننده كه تا آن زمان ناپديد بودند بلافاصله بعد از خروج من از ايران مشغول تدوين مجدد، دوبلاژ، صداگذاري و ساخت موسيقي متن شدند و فيلمي را كه مي‌پسنديدند، ساختند.

من حضرت خميني را عزيز مي‌دارم و سالهاست كه لاف چاكري او را مي‌زنم به همين دليل به هيچ صورت حاضر نيستم نام خود را پاي فيلمي از شكل افتاده‌اي بگذارم كه تهيه‌كنندگان روي ويرانه تصاوير ما ساخته‌اند. فيلم «فرزند صبح» فيلمي بود كه بر بنيان صدا و سكوت و موسيقي طراحي شده و بنا بود تصاوير آن پايه ايجاد يك فضاي صوتي و موسيقايي مخصوص و متناسب با داستان باشد. گذشته از اين فيلمبرداري با تكنيک سوپر سي و پنج ميلي متري و قاب كامل انجام شده كه لازم است بعد از تدوين به صورت ديجيتال در آيد تا در هر نما قاب درست انتخاب شود. به عبارت ديگر مراحل لابراتواري اين فيلم در ايران قابل انجام نيست مگر آن كه هر نما بخشي از قاب كامل به طور اتفاقي چاپ شود و همان بلايي كه بر سر صدا آمده بر تصوير هم نازل شود.

همه اينها در شرايطي است كه تمام مخارج فيلم خيلي كمتر از دو ميليارد تومان بوده و مجموع اموالي كه با همين بودجه خريداري شد از جمله زمين بيست هزار متري عرصه دكور، چهارده كاميون نظامي مدل 1910، هشتصد دست لباس، مقداري فرش و اشيا قيمتي و مجموعه‌اي از ابزارهاي فني نور پردازي و فيلمبرداري كه به تدريج در طول فيلمبرداري خريداري شد و هم اكنون در اختيار تهيه‌كنندگان است بيش از دو ميليارد تومان قيمت پيدا كرده است. اين از بركت وجود خميني نازنين است كه فيلم او بيش از آنچه كه از بودجه عمومي مصرف كرده به اموال عمومي برگردانده است.

اما تقاضاي من از شما به عنوان مسئول حقوق صنفي و حرفه‌اي دست‌اندركاران سينما اين است كه جلوي سو استفاده از نامم را به عنوان كارگردان در آنچه از فرزند صبح به نمايش در خواهد آمد بگيريد. من فيلم فعلي را كارگرداني نكرده‌ام صداي هر فيلم نيمي از تاثير آن را مي سازد اما در مورد فرزند صبح كه صدابرداري مستقيم ندارد تمام تاثيرات صوتي حتي نحوه و لحن اجراي گفت‌وگوها مي‌بايست بعد از فيلمبرداري و طي دوبلاژ كارگرداني مي‌شد. من هيچ نقشي در انتخاب سازنده موسيقي، صداگذاري و طراحي صوتي نداشته‌ام و مسئوليت تصاوير فيلم را هم به دليل دستكاري در تدوين و قاب بندي نمي‌پذيرم. لطف بفرماييد و آقايان تهيه‌كننده را ملزم نماييد تا مسئوليت كارگرداني اين فيلم را بر عهده بگيرند يا چنان كه آداب و سنت‌هاي سينما اقتضا مي‌كند در مقابل عنوان كارگردان از يک نام مستعار استفاده كنند.

با تشكر و احترام - بهروز افخمي
27/10/89