که ایران: «آشپزباشی» کار جدیدی از محمدرضا هنرمند کارگردان سینما و تلویزیون است که از شبکه اول پخش می‌شود. سریالی که به ماجراهای یک زن و شوهر موفق در امر رستوران‌داری می‌پردازد و یک سوءتفاهم باعث می‌شود راه آنها از هم جدا بیفتد. هنرمند که سریال‌های طنزی مثل «کاکتوس» و فیلم‌های کمدی همچون «مرد عوضی» و «مومیایی3» را در کارنامه دارد، در «آشپزباشی» از طنز و کمدی فاصله گرفته و حتی مثل «زیر تیغ» به سراغ یک موضوع تلخ مثل مرگ هم نرفته است. او در اینجا کوشیده داستانی خانوادگی را ارائه کند که از گذر آشپزخانه و آشپزی – به عنوان یک مقوله مورد توجه خانواده‌ها – به داستانی جذاب برسد، اما در این مسیر موفق نبوده و حتی نتوانسته است از عنصر آشپزی مثل سریال «یانگوم» استفاده منحصر به‌فردی داشته باشد. ضعف در پرداختن کشمکش‌های این زوج دست نویسنده را از این فاکتور مهم در خلق درامی قوی خالی گذاشته و حتی حضور بازیگرانی توانا مثل پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا هم کمک زیادی در ایجاد جذابیت سریال نکرده است. تعدد شخصیت‌ها هم به جای کمک به جذابیت داستان و ایجاد پاره قصه‌های موفق نویسنده را دچار حاشیه‌روی و پرگویی کرده و بیننده را از پیگیری داستان دور می‌کند.

گاوصندوق و ماجراهای پلیسی در یک مجتمع

مازیار میری هم از کارگردان‌های سینماست که رو به تلویزیون آورده و در نخستین تجربه تلویزیونی خود ساخت یک سریال را امتحان کرده است. میری پس از کارگردانی سه چهار فیلم سینمایی «گاو صندوق» را جلوی دوربین شبکه 3 برد. این سریال هم به جای هفته‌ای یک بار، سه شب در هفته روی آنتن رفت و مخاطبان زیادی را به خود جذب کرد، اما آنچنان که باید بینندگان را راضی نکرد. «گاو صندوق» هم مثل اغلب سریال‌های تلویزیونی در یک مجتمع می‌گذشت با چند خانواده و تعدادی شخصیت. چند جوان هم به فراخور آثار تلویزیونی در فیلمنامه جای گرفته بودند تا به وقتش موضوع خواستگاری و ازدواج هم در دستور کار قرار بگیرد. ضعف بزرگ سریال «گاوصندوق» این بود که در هیأت یک سریال خانوادگی جلو می‌آمد اما از نیمه به بعد مبدل به اثری پلیسی می‌شد، در واقع اگر از همان ابتدا به عنوان اثری پلیسی وارد می‌شد و تکلیفش مشخص بود می‌توانست مخاطبان بیشتری را پای تلویزیون‌ها بکشاند و رضایت آنها را در آخرین قسمت فراهم آورد. از ویژگی مثبت سریال «گاو صندوق» می‌توان به مجموعه‌ای از بازی‌های خوب بازیگران اشاره کرد که در ترکیبی از چهره‌های سینمایی به علاوه بازیگران تئاتری بودند. بد نیست به بازی‌های به یاد ماندنی فرهاد اصلانی، سیروس گرجستانی، پیام دهکردی و البته سیامک احصایی اشاره کنیم.


به کجا چنین شتابان؟

«به کجا چنین شتابان» نخستین سریال ابوالقاسم طالبی است که در 26 قسمت ساخته شده و به طور همزمان از دو شبکه روی آنتن رفته و پخش آن در تعداد قسمت‌های بیشتری همچنان ادامه دارد. «به کجا چنین شتابان» در ظاهر شبیه سایر آثار تلویزیونی است که به ماجراهای خانوادگی و اجتماعی می‌پردازد،‌اما یک ویژگی منحصر به‌فرد دارد و آن هم نوع جدیدی از ساختار در آثار تلویزیونی است. طالبی در این اثر کوشیده تا میان تئاتر و سینما پلی بزند و سریال خود را در قالبی شبیه «تله تئاتر» کارگردانی کند. این تجربه البته موفق است چرا که تله تئاتری بودن یک اثر به معنای بی‌ارزش بودن یا مثلاً کشدار بودن قصه و ساختار نیست. نگاهی به آثار موفق سینمای جهان همچون گربه روی شیروانی داغ، اتوبوسی به نام هوس یا فیلم‌هایی از این دست که براساس نمایشنامه‌های مشهور ساخته شده‌اند نشان می‌دهد از تکنیک می‌توان در راستای داستان استفاده کرد و کار را به اثری جذاب مبدل کرد. البته «به کجا چنین شتابان» در حوزه کارگردانی حاوی ویژگی‌هایی همچون ریتم و فیلمبرداری مناسب است اما در بخش فیلمنامه با مشکلات زیادی مواجه بود که همچون مانعی بر سر راه ساختار عمل کرده و کار را به اثری معمولی‌تر مبدل کرده است.