از بازخوردهاي تماشاگران جشنواره را ارزيابي کردم
ابوالفضل جليلي بيان داشت در طول برگزاري جشنواره بازخوردهاي جالبي از تماشاگران حاضر در برج ميلاد دريافت کرده است.
جليلي به «باني فيلم» گفت: من مثل هميشه فيلمي نديدم اما به خاطر دکتر ايوبي در فضاي برج ميلاد حضور پيدا مي کردم و با همه درباره فيلم هايي که ديده بودند صحبت مي کردم و گويي که من هم آنها را تماشا مي کردم! چون خلاصه داستان ها را خوانده بودم و شناختي هم روي کارگردان ها داشتم. اين حضور به نوعي براي من تحقيق هم به حساب مي آمد. در مورد بسياري از فيلم ها اکثريت افراد حاضر در سينماي رسانه ناراضي بودند، اما در مورد برخي فيلم ها نتوانستم برآيند دقيقي به دست بياورم، چون براي مثال در مورد «طبقه حساس» عده اي مي گفتند بسيار عالي بود و عده اي ديگر آن را معمولي ارزيابي کردند. به نظر خودم همينکه همايون شجريان پذيرفته تيتراژ آن را بخواند، کار قابل قبولي از آب در آمده است!
وي افزود: فيلم «شيار 143» را همه خوب ارزيابي کردند، چون همه را به گريه انداخته بود. من از اين استدلال تعجب کردم. هر آدمي با هر ايدئولوژي با تماشاي مادري بر سر مزار فرزندش گريه مي کند. جالب اينجا بود که عده اي با هيجان مي گفتند حتي دختراني با ظاهرهاي آنچناني هم گريه مي کردند و من تعجب مي کردم که مگر احساسات و عواطف تنها در قلب مردم مذهبي گنجانده شده؟!
جليلي بيان داشت: از کسي در مورد فيلم مهرجويي سوال کردم و او گفت که خيلي خوب بود. با تعجب پرسيدم که پس چطور اغلب دوستش نداشته اند؟ پاسخ جالبي به من داد. گفت مهرجويي هنوز همان کسي هست که قبلا بوده. اگر مردم ديگر فيلم هايش را دوست ندارند، به اين دليل است که سطح سليقه و دانش و آگاهي مردم بالا رفته و ديگر اين نوع از فيلم ها را نمي خواهند.  امروز جوان ها به دنبال موضوعاتي ذهني و مفهومي هستند نه اينکه يک پيام مستقيم از فيلم دريافت کنند. زماني فرهادي آمد و يک فيلم آپارتماني خوب ساخت و همه فکر کردند با دوربين روي دست و محدود شدن به يک فضا مي توانند اين موفقيت را تقليد کنند. در حاليکه فرهادي هميشه پيام هاي مهمي در لايه هاي اثر خود مي گنجاند و شناخت بسيار خوبي نيز از سينما و مخاطبش دارد. شايد ضعف اصلي ما اين باشد که ديجيتال به سينما وارد شده قبل از اينکه فرهنگ آن وارد شده باشد.
اين کارگردان در پايان گفت: من مي خواهم به عنوان يک فيلمساز از همه رسانه اي ها و به خصوص «باني فيلم» تشکر کنم که در طول برگزاري جشنواره بسيار زحمت کشيديد و با انعکاس صحيح و به موقع اخبار نقش مهمي در رويداد بزرگ سينمايي سال ايفا کرديد.
 جشنواره نشان داد ورود به سينما ساده است و ماندن در آن، نه
محمدعلي باشه آهنگر تاکيد کرد حجم بالاي فيلم هاي شرکت کننده در جشنواره نمي تواند نشانگر اين باشد که همه اين کارگردان هاي جوان به بدنه سينما اضافه شده باشند.
باشه آهنگر به «باني فيلم» گفت: فيلم هاي بخش نگاه نو که من افتخار داوري آنها را بر عهده داشتم، آثار خوبي بودند که تماشا کردن شان تجربه دلپذيري بود. وقتي 20 اثر از ميان 65 عنوان فيلم، برگزيده شده، يعني هيأت انتخاب با مسووليت سختي رو به رو بوده است. اگر همان قانوني که 15 سال قبل توسط اداره نظارت و ارزشيابي و کانون کارگردانان خانه سينما براي کنترل فيلم هاي اول وضع شد بود همچنان ادامه پيدا مي کرد، شايد الان وضعيت سينما سامان بيشتري داشت. آن زمان اين شرط وجود داشت که يک فيلمساز جديد براي شروع کار خودش بايد در دو تا 4 فيلم در سمت دستياري اول کارگردان و برنامه ريز فعاليت کرده باشد و همچنين دو تا سه فيلم کوتاه ساخته باشد که يکي از آنها 16 ميلي متري باشد. تحصيلات سينمايي آکادميک هم يک شرط جدي به حساب مي آمد.داشتن فيلمنامه مصوب و بهره مندي از تهيه کننده فيلم الف نيز يکي ديگر از شروط بود. يعني تهيه کننده اي که فيلم قبلي اش در رديف فيلم هاي ب يا جيم قرار گرفته بود، اجازه نداشت با کارگردان فيلم اولي کار کند. حضور يک مشاور در کنار کارگردان نيز يک شرط مهم بود. يک دهم توليدات هر سال به فيلم هاي اول اختصاص داده مي شد و خلاصه چنين مقررات دقيقي وجود داشت.
وي افزود: حالا که چنين چارچوبي نداريم مي بينيم که تعداد فيلم هاي ساخته شده توسط کارگردان هاي جوان فيلم اولي از ساير آثار به شکل قابل توجهي بيشتر است. خيلي از اين فيلم ها قصه ندارند يا اينکه از روايتي نصفه و نيمه رنج مي برند. به جاي اينکه طبق منطق و عقلانيت مسبب هر اتفاق، اتفاق قبلي باشد، جريانات تصادفي بود که ماجرا را پيش مي برد. فيلم ها دچار نوعي ساده پسندي بودند و از اين بابت آسان سازي ديجيتالي يک آفت به حساب مي آيد، چون مسير فيلمسازي ما را از حرفه اي گرايي خارج کرده است. يعني آثاري مي بينيم که ضعيف تر از تله فيلم هستند و به تله تئاتر شباهت بيشتري دارند. ما داريم از سطح استانداردي که همه دنيا به آن اعتقاد دارند فاصله مي گيريم و فيلم هايمان آثار نازلي از آب در مي آيند که در شاخه هاي مختلف دچار اشکال هستند. به همين دليل شايد نبايد چندان انتظار رشد هم داشته باشيم. ما اين همه فيلم ديديم و آثار معدودي بود که مورد بحث و گفت و گوي جدي قرار گرفت. يعني درست همان ده درصدي که قبلا براي توليد ساليانه در نظر گرفته شده بود و به خوبي هم مختصات توليد آن مهندسي شده بود. در سوداي سيمرغ هم چهره هاي جديدي ديديم که مثلا به سينماي ملي مان هم توجه مي کنند و گويش هاي استاني را هم مد نظر قرار مي دهند.
باشه آهنگر بيان داشت: گذشته از اين ما امسال در زمينه فيلمبرداري استعدادهاي خوبي ديديم که داوري را سخت مي کرد. مثلا فيلمبرداري «ناخواسته» و «پايان خدمت» و «ارسال يک آگهي تسليت»، «همه چيز براي فروش» يا «لامپ صد» نشان مي دهد ما در زمينه  فني سينمايي پيشرفت خوبي داشته ايم. همچنين بازيگرهاي خوبي ديديم مثل حسيبا ابراهيمي در «چند متر مکعب عشق». پانته آ پناهي ها در فيلم «خانوم» هم بازي خوبي از خود نشان داد. مهرداد صديقيان هم همچنان خوب بازي مي کند. در سال آينده براي ورود کارگردانان جوان بايد سياست گذاري جدي به عمل آيد. خود اين دوستان هم بايد توجه داشته باشند که نمي شود با يک فيلم وارد شوند و ديگر توانايي ادامه دادن نداشته باشند. ورود به سينماي حرفه اي ساده است و باقي ماندن ، کاري سخت.